آیا پرسش "چه چیز" از جانب انسانی که نمیتواند ببیند، دارای ارزش است؟ ما میتوانیم هر آن چه را که ممکن است بگوییم در تمام آن چه میگوییم ببینیم. انسانی که نمیبیند در موضوعاتی نظیر هستندگان، چیزها و رویدادها نابیناست، چنین انسانی در میانهی هستندگان، چیزها و رویدادها گم شده است. خود دیدن، چشمی است برای دیدن هستنده، تقدیر و حقیقت هستندگان. این دیدن در اساس بینشی است که از درد تجربه حاصل میشود.
به نظر میرسد ظرفیت رنج کشیدن از نظر هایدگر همان درد پوشیدگی کامل در وانهادگی هستی است. در وانهادگی هستی، هستی هستنده را به حال خود وامیگذارد.
کتابی را که در پیش دارید به بررسی بحث هستی در کتاب افاداتی به فلسفه (در باب رخداد از آنِ خویش کننده) اثر هایدگر میپردازد. افادات هایدگر به سبکی غامض و نامأنوس تألیف شده است. نوعی سبک ادبی است که گویی متفکر آن را برای خودش مینویسد. کتابی سرشار از جملات ناقص که به قرینه حذف میشوند همراه با بخشهایی رازآمیز و مبهم و اما گاهی اثر در تضاد با اندیشیدنی محرمانه و در خلوت قرار میگیرد. هایدگر از همان آغاز این امر را که اثر به عنوان ادای سهم شخصی او به فلسفه درک شود انکار میکند، بلکه در عوض این اثر گفتاری در باب افاداتی به فلسفهی رخداد از آنِ خویش کننده است. اندیشههایی که در اثر تحقق مییابند در تلاشاند که توسط رخداد، از آنِ خویش گردند. اندیشیدنی بنیادین که از فهم متافیزیکی و سنتی از اندیشه متفاوت است. از نظر هایدگر روش معمولی درک موضوع در حقیقت به بیفکری منجر میشود. نه تنها در سراسر جهان بلکه در تمام هستیها، در رخداد به سوی آغاز، اما نه هیچ گاه در آغاز، اندیشیدنی سرسپرده میبایست تا تفاوت در عزیمت را تاب آورد. نمود به پس و پیش میرود و این گشت را تعقیب میکند و در طنین این پژواک و همخوانی وجود دارد. اندیشیدن همزمان تک خوانی و هم خوانی است. در اندیشهی هایدگر افاداتی به فلسفه، در گذار به آغاز دیگر اندیشه در رابطه با متافیزیک به عنوان نخستین آغاز اقامتی موقتی دارد. عاملی که ما را از نخستین آغاز به آغاز دیگر سوق میدهد دگردیسی زبان است و همچنین دگر شدن اندیشه. اندیشهی در گذار برای زمانی طولانی هنوز مسیر متافیزیک را میپیماید به عبارتی دیگر هنوز از زبان نخستین آغاز (متافیزیک) بهرهمند میگردد. امروزه اندیشه میبایست با یک روش نامعمول و تکان دهنده بیندیشد تا این که برای اولین بار انسان را به میل به اندیشیدن سوق دهد. در افادات، هایدگر با همین روش تکان دهنده دست به قلم میزند. این سبک پرجهش و نامألوف هم در فرم و هم در محتوا جاریست. اساساً نباید انتظار داشت که این متون هایدگر آسان یاب باشند.