مضمون اصلی این کتاب تلاش وبر برای پیوند دادن و ادغام کردن ایده رفتار متکی بر منافع با ایده رفتار اجتماعی در یک تحلیل واحد است. نوشتههای آمارتیا سن، به عنوان مثال، بهخوبی نشان میدهد یک تحلیل اقتصادی که صرفا بر پایه منافع بنا شده باشد، ناکافی است. آمارتیا سن نوشته اجورث در کتاب فیزیک ریاضی ۱۸۸۱) را نقل میکند که گفته «نخستین اصل اقتصاد این است که انگیزه و نیروی محرکه هر عاملی منافع شخصی است.» وی فراز دیگری را به گفته اجورث میافزاید: «این برداشت از انسان در مدلهای اقتصادی استمرار داشته و به نظر میرسد ماهیت نظریه اقتصادی تا حد زیادی تحت تاثیر این اصل اساسی بوده است.» جامعهشناسان هم، به همین شکل، از همان ابتدا گرایش داشتند که رفتار مردم را عمدتا شکلگرفته در بعد اجتماعی آنها ببینند. رالف دارندورف در یکی از مقالههای معروف خود در دهه ۱۹۵۰ نوشت، انسان اجتماعی موجودی است که رفتارش کاملا به واسطه نقشهایی که بر عهده دارد تعیین میشود.» چند سال بعد، پیتر برگر و توماس لاکمن عبارت «ساخت اجتماعی واقعیت را رقم زدند که در عین حال مبین گرایش به تقلیل دادن رفتار انسان به کنش و واکنش، نقشها و ساختار اجتماعی است . اینکه انسانها منافع دارند و اینکه این منافع نقش مهمی در تعیین رفتار آنها دارد، غالبا از سوی جامعهشناسان مورد بیتوجهی قرار گرفته، یا دستکم اینکه به پسزمینه رانده شده است.