یورگن هابرماس به نسل دوم نظریه پردازان مکتب فرانکفورت تعلق دارد. او بیش از پنج دهه به نوشتن مشغول بوده و همچنان نیز هیچ نشانه ای از سکون در وی دیده نمی شود. اگر کل آثار هابرماس بر محور یک ایده مرکزی طرح شده باشد، آن، ایدة کاربرد عمومی خرد است. ویژگی آثار هابرماس دشوارخوانی و سخت یابی آنهاست و جالب آنکه زبان و ارتباطات، در آثار او، موقعیتی مرکزی دارند و این زبان و ارتباطات است که ما را در مقام انسان تعریف می کند. تاکید بر بین الاذهانی بودن را در نظریه او راجع به حوزه عمومی، نظریاتش در مورد زبان و ارتباطات، مثل نظریه کنش ارتباطی و عقلانیت، اخلاق گفتمان و نظریه دموکراسی مشورتی می توان مشاهده کرد. معمای هابرماس تلاشی است در جهت گشودن راه ارتباط با فیلسوفی که عمارت اندیشه اش را بر سنگ بنای ارتباط استوار کرده است.