- تازهترین اثر نویسندهی رمانهای بیوهکشی و خاما:
«یوسف علیخانی» داستاننویس معاصر ایرانی است. او نخستین روز بهار ۱۳۵۴ در روستای میلَک از توابع رودبار و در منطقهی الموت متولد شد. در سالهای گذار از کودکی به نوجوانی، به قزوین رفت و چند سال بعد، برای ادامهی تحصیلاتش به تهران نقل مکان کرد. او مدرک خود در رشتهی زبان و ادبیات عرب را از دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران دریافت کرد. علیخانی تاکنون سه رمان با عنوانهای «بیوهکشی»، «خاما» و «زاهو» نوشته و همینطور سه مجموعهداستان به نامهای «قدمبهخیر مادربزرگ من بود»، «اژدهاکشان» و «عروس بید». سه مجموعهداستان یادشدهی این نویسنده، در کنار هم و در کتابی با عنوان «سهگانه» نیز به چاپ رسیدهاند. او چند اثر نیز برای نوجوانان منتشر کرده که نسخهی صوتی کتابهای «به دنبال حسن صباح»، «صائب تبریزی» و «ابن بطوطه» تاکنون توسط آوانامه منتشر شده است. یوسف علیخانی علاوه بر نویسندگی به مدیریت نشر آموت و کتابفروشی این نشر نیز مشغول است.
- سهگانهی یوسف علیخانی:
همانطور که گفته شد، داستانهای کوتاه یوسف علیخانی در سه مجموعه گرد آمدهاند؛ مجموعههایی که از بسیاری جهات، چه در فرم و چه در محتوا با هم اشتراک دارند. بسیاری او را ادامهدهندهی راه یکی از بزرگترین داستاننویسان ایرانی، یعنی «غلامحسین ساعدی» میدانند. نویسنده در داستانهایش، زندگی شهرنشینی را نادیده گرفته و سراغ روستاها رفته است. مکانهای بکری را بهعنوان بستر روایاتش انتخاب کرده و با فضاسازیهای قدرتمندش به آنها جان بخشیده است. زبان، مسئلهی مهمی است که در داستانهای علیخانی به بهترین نحو از آن استفاده شده و لحن شاعرانه همراه با توصیفهای بدیع و بهرهگیری درست از صور خیال، به آثار او درخششی دیگر داده است. در این بین، نویسنده از شخصیتپردازیِ درخورِ آدمهای داستانش نیز غافل نشده. کاراکترهای بسیاری از داستانهای او در عین آنکه انسانهایی هستند امروزی و در همین زمانهی ما زیست میکنند، گاه انگار از دل افسانهها و اسطورهها بیرون آمدهاند و پا به جهان یوسف علیخانی گذاشتهاند. همهی این عوامل و امتیازهای دیگری که مجال پرداختن به آنها نیست، داستانهای کوتاه این نویسنده را خواندنی و البته شنیدنی میکنند.
- ماجرای مادربزرگی به نام قدمبخیر و یازده داستان دیگر:
مجموعهی «قدمبخیر مادربزرگ من بود» از دوازده داستان کوتاه تشکیل شده. علیخانی در این داستانها، برخلاف عموم نویسندگانِ پیش از خود، فقر و محدودیتهای روستاییان را برجسته نمیکند و در پی دگرگونی اجتماعی زندگی مردم روستا نیست. او بیشتر بر رسوم چندهزار سالهای تمرکز میکند که در فرهنگ این مردم ریشه دوانده است. نویسنده با نگاهی نو، فردیت روستانشین را در مقابل باورها و هنجارهای پیشفرضش قرار میدهد و در این بین، از عناصر خیال و جادو و وهم نیز استفاده کرده است. نتیجهی تلاشهای یوسف علیخانی در این مجموعه، داستانهایی است جذاب، عمیق و تأملبرانگیز. داستانهای کوتاه این مجموعه «مرگیناره»، «خیرالله خیرالله»، «رعنا»، «یهلنگ»، «مزرتی»، «آنکه دست تکان میداد، زن نبود»، «کفتال پری»، «میلَکی مار»، «سَمَکهای کوه میلَک»، «قدمبخیر مادربزرگ من بود» «کفنی» و «کَرنا» نام دارند.
- با صدای نویسنده:
کتاب صوتی «قدمبخیر مادربزرگ من بود» نخستین مجموعهداستان «یوسف علیخانی» است که طی همکاری نشر صوتی آوانامه و «نشر آموت» با صدای خود نویسنده تولید و منتشر شده است. پیش از این سه رمان تحسینشدهی او یعنی «بیوهکشی»، «خاما» و «زاهو» نیز با اجرای یوسف علیخانی منتشر شدهاند.
#قدم_بخیر_مادربزرگ_من_بود داستان زنهای تنها و وطن رها شده است! داستان مردانی که در دل کندن از دیارِ مادری پیشرو بودهاند، رفتهاند و زمین را به نگاهبانهای اصلیاش (زنها) سپردهاند! داستان سرزمینی که عادت کرده است به این بیمهریها و طرد شدنهای مداوم.
داستان وطنی که تا مردانش در کنار زنهایش نایستند، نمیتواند قدم راست کند و آبادانی را در آب و خاک و هوایش جاری کند.
کتاب با قصهی #مرگی_ناره (نعرهی مرگ) در امامزادهی میلک آغاز میشود و با #کرنا در همان امامزاده تمام میشود! سایهی تاریک و سنگینِ وهم و خرافات در سرتاسر کتاب گسترده است؛ سایهی سنگینِ اوشانانی که بیشتر، زنهای قصهها را مورد توجه قرار میدهند!
با نگاهی گذرا به تاریخ این سرزمین میتوان به راحتی دریافت که پیوند این اوهام و خیالات با باورهای سنتی و آسیب زننده، نتیجهای نداشته و ندارد جز درد و رنجِ مداوم و پیوستهی زنهای این سرزمین... زنهای تنهایی که تا خودشان را پیدا نکنند، نمیتوانند بر این خاک مرده، زندگی بیافرینند.