بحث و بررسی پیرامون نظریۀ معرفت ابنعربی، بنا به بیان صدرالدین شیرازی، میطلبد تا به مناقشه پیرامون مبانی فقهی تصوّف و انحرافها و کژیهای اهل ظاهر و ژاژخواهیهای صوفیان عوام بپردازیم. لذا در این مقاله از خلال زبان فلسفی و صوفیانۀ «شیخ اکبر» و «کبریت احمر» یعنی محیالدین ابن عربی اندلسی، بی واسطه خواهیم کوشید تا مضامین کلی متن را دریابیم. ابنعربی بیتردید و به شایستگی مرکز ثقل و برجستۀ تمدّن اسلامی در دو جنبۀ فلسفی و ادبی است. اندیشۀ وی به واقع از قرن هفتم هجری بر حیات معنوی جهان اسلام غالب بوده است. چنانکه تصوّف نیز در تاریخ دراز دامن خود، شخصیت منحصر به فرد و ویژهای همچون شخصّیت ابن عربی در قدرت و پیچیدگی به خود ندیده است.»