شکی نیست که عرفان اسلامی مرحله و دورهی مهمی از مراحل تفکر عربی اسلامی را به تصویر کشیده است و میتوان گفت: مسلمانان عرفان را به گونهی انقلاب روحی شناختهاند و چه بسا از جهت اهمیت آن، با انقلاب اسلام نخستین برتری دارد. برتراندراسل در مقالهی مشهور خود گوید: «فلاسفهی بزرگ نیاز به علم و فلسفه را با هم دریافتند.» سپس میافزاید: «وحدت صوفی و عالم بالاترین جایگاهی را که به گمان من میتواند در جهان اندیشه تحقق یابد پدید آورده است- عرفان از برترین عامل در انسان الهام گرفته که خود به طور جدی برآورد عالی ارزش عرفان میباشد- بدون تردید شأن و موقعیت عرفان همچون موضوعات دیگر است که گاهی به ظهور اهتمام عملی یا نظری میانجامد و اهتمام عملی در نزد انسانی تحقق مییابد که از سیر در طریق عرفان الهام گرفته است- اما اهتمام نظری در صحنهی عرفان یا جز آن در نزد انسانی وجود دارد که به سادگی میخواهد بشناسد و قدر معرفت را به ذات آن ارزیابی کند ولی پرسش این است که آیا میتوانیم منشأ آگاهی و بیداری از راه ترکیب روانشناسی و فیزیولوژی را تغییر دهیم و یا آنها باورهای دینی هستند؟»