کتاب پروندههای راکد اثر سیمون سنت جیمز، نویسندهای نام آشنا، خالق رمانی نفسگیر خواننده را به سفری در میان پروندههای جناییِ فراموششده میبرد. در این داستان، راوی که وبلاگنویسی جنایی است، با کنکاش در پروندههای مختومه، پرده از رازهای ناگفتهی آنها برمیدارد. مقصد او، پروندهای 40 ساله است که هنوز قاتل آن در تاریکی ناشناختهها پنهان مانده است. این رمانِ جذاب که در فهرست پرفروشترینهای نیویورکتایمز نیز جای گرفته، نویدبخش لحظاتی پر از تشویش و هیجان برای مخاطبان خود است. آیا راز این پروندهی کهنه، سرانجام برملا خواهد شد؟ همراه با کتاب پروندههای راکد، سفری پرماجرا به دنیای تاریک جنایت را تجربه کنید! شی کالینز: منشیِ روز، کارآگاهِ شب! شی کالینز در ظاهر یک منشی ساده است، اما در دنیای مجازی، به عنوان نویسندهی وبلاگی پرمخاطب در زمینهی جنایت و قتل شناخته میشود. او در این وبلاگ، پروندههای رازآلود و مختومهشدهی گذشته را به زبان قلم میآورد و از ناگفتههای آنها پرده برمیدارد. ریشهی علاقهی شی به دنیای جنایت به دوران کودکی او باز میگردد، زمانی که با شجاعت تمام از چنگال یک آدمربا میگریزد. این تجربه، او را به کاوشگری در تاریکیِ جنایتهای سالهای دور تبدیل میکند. در کتاب پروندههای راکد، شی به سراغ پروندهی بث گریر میرود. زنی که در سال 1977 به جرم قتل دو مرد در شهر اورگان، محاکمه و تبرئه شده بود. بث پس از این ماجرا، انزوا را پیشهی خود میکند و زندگی پنهانی را در عمارت خود آغاز میکند. شی که مصمم به کشف حقیقت است، با بث ملاقات میکند و از او تقاضای مصاحبه میکند. بث بهطور غیرمنتظرهای با این درخواست موافقت میکند و بدین ترتیب، پای شی به عمارت بث باز میشود. اما هرچه شی بیشتر در این عمارت پرسه میزند، با اتفاقات عجیب و غافلگیرکنندهای روبرو میشود. گویی رازهای ناگفتهای در تاریکی این عمارت نهفتهاند که منتظر برملا شدن هستند. اگر شما هم به خواندن داستان و رمان خارجی حوزه درام علاقه دارید حتما به دستهبندی داستان و رمان درام خارجی فیدیبو سر بزنید.
سیمون سنت جیمز، نویسندهای نام آشنا در دنیای ادبیات، با خلق آثاری پرفروش و تحسینشده، جایگاه خود را در میان بزرگان این عرصه تثبیت کرده است. او که تاکنون جوایز متعددی را از آن خود کرده، از جمله دو جایزهی RITA از نویسندگان رمانس آمریکا و یک جایزهی Arthur Ellis از نویسندگان جنایی کانادا، به خاطر داستانهای رازآلود و عاشقانهی خود شناخته میشود. جذابیت داستانهای سنت جیمز ریشه در تخیل قوی و خلاقیت او دارد. او اولین داستان ارواح خود را در دوران دبیرستان نوشت. این داستان که در مورد یک کتابخانهی خالی از سکنه بود، نویدبخش ظهور یک نویسندهی قدرتمند در ژانر وحشت بود. سنت جیمز پیش از آنکه به طور کامل به نویسندگی روی بیاورد، بیست سال از عمر خود را در پشت صحنهی تلویزیون گذراند. این تجربهی ارزشمند، به او در درک ظرافتهای داستانگویی و خلق شخصیتهای باورپذیر کمک شایانی کرد.
جهت مشاهده سایر آثار سیمون سنت جیمز کلیک کنید.
پروندههای راکد از آن دسته رمانهایی است که به محض شروع خواندن، رهایتان نمیکند. اگر به دنبال یک داستان جناییِ پرماجرا و هیجانانگیز هستید، این کتاب را از دست ندهید! داستانهای سنت جیمز به لحاظ فضاسازی، شخصیتپردازی و روایت، از ظرافت و دقت بالایی برخوردارند. او با مهارت تمام، خواننده را به دنیای داستانهای خود میبرد و تا انتهای مسیر، او را با خود همراه میکند. سیمون سنت جیمز با قلم توانا و تخیل سرشار خود، داستانهایی خلق میکند که تا مدتها در ذهن خواننده باقی میمانندپروندههای راکد، این رمان جذاب، با دارا بودن شخصیتهایِ بهیادماندنی، فضایی پر از رمز و راز، و داستانی گیرا، شما را تا انتهای مسیر با خود همراه میکند. در قلب این داستان، معمای قتل دو مرد در سال 1977 نهفته است. قتلی که زنی به نام بث گریر به عنوان مظنون اصلی آن شناخته میشود. اما آیا بث واقعاً قاتل است؟ یا رازهای ناگفتهای در این پرونده وجود دارد که تاکنون پنهان ماندهاند؟ شی کالینز، شخصیت اصلی داستان، زنی باهوش، شجاع و کنجکاو است که مصمم است حقیقت را در مورد پروندهی بث گریر کشف کند. بث گریر نیز زنی مرموز و پیچیده است که گذشتهای تاریک دارد و رازهای بسیاری را در خود نهفته است. رمان پروندههای راکد در فضایی پر از ابهام و تعلیق روایت میشود. عمارت محل سکونت بث گریر، مملو از راز و رمز است و اتفاقات عجیبی که در آن رخ میدهد، خواننده را تا انتهای داستان درگیر خود میکند. پروندههای راکد به دلیل پرداختن به مضامین عمیق انسانی مانند عدالت، حقیقتجویی و رستگاری نیز اثری ارزشمند محسوب میشود. . اگر به دنبال رمانهایی جذاب و هیجانانگیز در ژانرهای رازآلود و عاشقانه هستید، حتماً آثار سیمون سنت جیمز، این نویسندهی نامدار را مطالعه کنید.
عمارت گریر بالای یک تپه، با چشماندازی رو به شهر و دریا جا خوش کرده بود. برای رسیدن به آنجا از پایینشهر، باید فروشگاههای قشنگ و غژغژ ستون اسکلههای دریایی را رها میکردی، به سمت صخرهها راهی سربالایی یک جاده میشدی و از قلب کلِرلِیک عبور میکردی، همان بخش از شهر که محلیها در آن زندگی میکردند و معمولاً گردشگرها گذرشان به آنجا نمیافتاد. از کنار یک سری مغازه و بلوکهای آپارتمانی کمارتفاع، رستورانهای محلی و آرایشگاه هم رد میشدی. در حومه شهر، از کنار شهرکهای جدیدتری میگذشتی که بین پایه صخرهها و دشت، در حاشیه یک دریاچه بومی ساخته شده بودند که اسم شهر از آن گرفته شده بود. زمین آنجا برای نگه داشتن ساختمان زیادی مرطوب و سنگلاخی بود، برای همین رفتهرفته شهرکهای جدید را درون جنگل و نزدیک جادههای دوطرفه ساختند. در طول حاشیه غربی دریاچه، خانههایی وجود داشت که در دهه هفتاد ساخته شده بودند، خانههایی کمارتفاع و وسیع با نمای آجر قهوهای و سیمان سفید، با باغهایی که صاحبانشان هیچوقت آنجا را ترک نکردند و بعد از بیشتر از چهل سال، بهخوبی حفظ شده بودند. پشت آن خانهها، در دیگر حاشیههای اطراف دریاچه چیزی جز جادههای فرعی نبود که فقط دوچرخهسوارها، شکارچیها، ماهیگیرها و نوجوانها در آنها دنبال دردسر میگشتند. در دهه هفتاد، خانههای دور دریاچه رونق گرفتند و کار و کاسبی مردم هم خوب شد. همه در شهر زندگی میکردند و فقط اگر آدم ثروتمندی بودی، میتوانستی روی آن تپه ساکن شوی. جاده از سمت شمال دریاچه بالا میرفت. خانههای آنجا برای حفظ حریم خصوصی با فاصله زیادی از هم قرار گرفته بودند، جادهها را هم باریک و ناهموار نگه میداشتند، انگار میخواستند غریبهها را دور نگه دارند. ثروتمندها از دهه بیست به کلرلیک آمده بودند، یعنی همان موقع که این شهر تازه ساخته شده بود، دنبال جایی میگشتند که برای ساختن خانههای بزرگشان خوشمنظره، دنج و ارزان باشد. پولشان را از پورتلند و کالیفرنیا میآوردند و آنجا مستقر میشدند. بعضی از آن خانهها بعد از سقوط بازار سهام خالی از سکنه شد، اما دوباره طی رونق بعد از جنگ جهانی دوم پر شد. مردمی که آنجا زندگی میکردند اسم آن محله را آرلنهایتز گذاشته بودند. عمارت گریر یکی از آن خانههای اصیل در آرلنهایتز بود. از همان موقع که این خانه ساخته شد، مثل هیولای زشت فرانکشتاین بود؛ یک خانه خیالانگیز به سبک ویکتوریایی با سقفهای مورب و منارهای مخروطی، البته دیوارهایش از آجرهای زرد کَرهایرنگ ساخته شده بود. وقتی در سال ۱۹۵۰ جولیان گریر با ثروتی که بهتازگی به ارث برده بود آن را خرید، وضعیت آنجا را از قبل هم بدتر کرد. طبقه پایین را بازسازی کرد تا سبک آن را با خطوط مستقیم و چوب قهوهای سوخته مدرنتر کند. یک سری پنجره هم روی دیوار پشتی درآورد تا فضای داخلی تیره و دلگیر خانه را عوض کند. پنجرهها رو به حیاط پشتی و در پس آن، نمای دریا پیدا بود.
اگر شما هم به خواندن رمان و داستانهای خارجی علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.
همه جا پای پول در میان است نویسنده جورج اورول انتشارات مجید
سه شنبه ها با موری، نویسنده میچ آلبوم انتشارات البرز
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد نویسنده اوریانا فالاچی انتشارات مجید
فرمت محتوا | epub |
حجم | 3.۴۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 344 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۲۸:۰۰ |
نویسنده | سیمون سنت جیمز |
مترجم | یاسمن ثانوی |
ناشر | نشر نون |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The book of cold cases ,۲۰۲۲. |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۱/۱۰/۲۴ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
داستان، همونجوری که از اسمش مشخصه، درمورد پرونده هایی که درگذر زمان، حل نشدن و باز موندن. شی دختری ۲۹ ساله و علاقه مند به داستان های جناییه که یک بلاگ داره و در اون به حل پرونده های جنایی میپردازه و با دیگران درموردشون صحبت میکنه. اما این تمام داستان شی نیست... یه کوچولو درون مایه تخیلی داشت😅 ولی برای من جذاب بود و دوست داشتم از قضیه سر در بیارم. تشکر میکنم از فیدیبو که این کتاب رو همزمان با چاپ، فراهم کرد.
خیلی سلیقه ای است که از این نوع کتابها خوشتون بیاد یا نه داستان معمایی بود ولی معمایی که متاسفانه در آخر کتاب نمیتونید به پاسخ برسید و نویسنده شما را به چیزی ماورایی ارجاع می دهد محیط داستان جالب بود ولی من از نحوه رسیدن به نتیجه راضی نبودم
برام قابل درکه که چرا بقیه خوانندگان رو راضی نکرده و خودم هم وقتی شروع کردم انتظار داشتم یک کتاب جنایی بخونم نه ماورایی، با این حال نویسنده خیلی خوب این دو ژانر رو در داستانی که در قرن جدید هم میگذره با همدیگه تلفیق کرده و من واقعا لذت بردم از خوندنش.
کتاب خوبی بود اما نمیشه گفت صد درصد جنایی بود چون یه جریانات ماورایی هم در کار بود ازون مدل کتابهایی نبود که نشه زمینش گذاشت چون از اواسط،کتاب قاتل مشخص میشد و دیگه هیجان زیادی نداشت . اما سرگرم کننده بود و در نهایت ادم رو ترعیب میکرد که تا اخر بخوندش
تا نیمه ی کتاب به سختی پیش رفتم اما نه شخصیت ها نه متن داستان و نه حتی حل معمای داستان هم نتونست من رو تا پایان کتاب نگه داره. تکرار مکررات و کم اهمیت بودن مشک لات ادمهای قصه در شرایط فعلی ادامه مطالعه رو مشکل تر میکنه. داستان از متوسط هم پایین تره
نشر نون عزیز مرسی که نسخه الکترونیک کتاب هاتو همزمان با چاپ منتشر میکنی و مارو مثل بقیه انتشاراتی ها دق نمیدی!
پر کشش بود و داستان جالبی داشت فقط اینکه اون موضوعات ماورایی بخش مهمی از داستان بودند با سلیقه ی من جور در نمیومد
خوب بود فکر میکنم اگر از این داستان فیلم بسازند خیلی دیدنی میشه
ممنونم از شما عزیزان که کتاب های جدید رو اطلاع میدین
من خیلی خوشم اومد یکراست داستان سر اصل مطلب رفت.