نخستین مناظره در نوامبر ۱۹۷۱ در هلند صورت گرفت. آنگونه که تلویزیون هلند نشان داد، نوآم چامسکی به انگلیسی و فوکو به زبان فرانسوی صحبت کرده بود. این مناظره بخشی از مناظراتی بود که فونس الدرز[۱]متفکر هلندی عدهیی از فلاسفه را با آبشخورهای اندیشگی مختلف و گاه متضاد در خصوص مسایل و دغدغه های ذهنی قرن بیستمی در تلویزیون، روباروی یکدیگر قرار داده بود.(۱) با این حال نه فوکو و نه چامسکی؛ هیچ یک در معنای دقیق آکادمیک آن، فیلسوف نیستند، هر دوی ایشان رویکردی فوقالعاده اصیل نسبت به مطالعه زبان دارند و بعدها در ادامه مطالعاتشان نقشی سیاسی یا روشنفکری مردمی به خود گرفتهاند.
سال ۱۹۷۱ زمان مناسبی برای انتقال از تحلیلهای زبانشناسانه به سیاست در آثار این دو متفکر بود. حوادث سال ۱۹۶۸ هنوز تازه و داغ بود و با به میدان آمدن فرقهها و نقشآفرینان و فعالان جدید در سطح بینالمللی (یا آنگونه که امروزه گفته میشود فراملیتی) در فراسوی هر نظام سیاسی یا اقتصادی ـ در پراگ و نیز برکلی، پاریس، مکزیکوسیتی و آسیا ـ زمینه یک فضای جدیدی برای مناظره فراهم آمده بود. در رابطه با انشقاقات و تقسیمبندیها، در مناظرات الدرز، بُعدی دیگر نیز خودنمایی و جلوهگری میکرد که چهگونه روشنفکرانی که از این حوادث مختلف تاثیر پذیرفتهاند، باید با یکدیگر سخن بگویند؟ مدلهای انواع جدید مسایل و شیوههای موضعگیری آنان در برآمدن از جنبشها در نقاط مختلف چه بوده است؟ آیا مدلهای قدیمیتر یا کمتر مارکسیست کفایت میکردهاند؟ یا باید طرحی نو از دیگر سنتهای روشنگری یا از تغییرات خاصی که در حال وقوع است مثل نافرمانی مدنی یا دموکراسی مشارکتی، بیرون کشیده شود؟ این مناظره نیز با پیش و پس رفتن بین دو زبان برای مخاطبان تلویزیون هلند با عبور از مسأله زبان و خلاقیت و ورود به عرصه قدرت و سیاست، فضایی را برای گفتوگو در سراسر جغرافیای روشنفکری و سیاسی پدید آورد. مناظره در باب «سرشت بشر» به نظر میرسد برای تعین و تشخص بخشیدن به تفاوتها در رویکرد ـ در مجموعه زبانی، سیاسی و فلسفی ـ در آثار چامسکی و فوکو و در کشورهای مربوطهشان بوده است.
از چه طریقی مطالعه و بررسی زبان یا گفتمان؛ هر یک از این دو را برای نقش سیاسی جدیدشان آماده کرده است؟ به عبارت دیگر چه رابطهیی بین زبانشناسی و سیاست یا نقش قدرت در تحلیلهای گفتمانی وجود دارد؟ به اعتباری معمای مناظره در اینجا بود که هر یک از دو طرف میکوشید تا مسأله اصلی مناظره را با اصطلاحات و زبان خود تبیین کند. آنگونه که چامسکی احتجاج میکرد آیا این، یک مسأله زبان عمومی و رابطه آنها با عدالت و شرافت انسانی است یا آنگونه که فوکو معتقد بود یک مورد تاریخی و محدودیتهای مادی در باب آنچه گفته شد و رابطهشان با اعمال قدرت است؟ بعد از یک رشته کوششهای مودبانه برای رسیدن به زمینههای مشترک؛ تفارقها و تفاوتها بروز کرد که در یک چنین مناظراتی امری متعارف است و سرانجام لاینحل باقی ماند. پس از سپری شدن یک دهه که هر دوی آنان به مطالعه در باب رابطه بین زبانشناسی و سیاست، زبان و قدرت پرداختند به همان نسبت هر دوی آنان نقش روشنفکران سیاسی را قویتر و بیشتر دانستهاند. تأملات بعدی آنان موجب تقویت مواضعشان نسبت به مناظره نخست و نیز موجب تشدید تفاوتها و ارتباطاتشان شد.