خبیثترین سارق روزگار که بیرحمانه هم انسان را به خفت میکشاند و هم دستبرد به روح و عزت نفس بشر میزند، فقر است. شیطان فقر زندگی را به کام انسان تلخ کرده و باعث غافل شدن فرد از حال فعلی خود میشود. زندگی فقرا همانند یک مزرعه آفتزده با رویای باران است. فقر انسان را دچار یک قفل شدگی فکری میکند بطوریکه او هیچ ایده و فکری برای آینده خود نداشته باشد.
راستی آیا میدانید که چرا نقش آدمهای فقیر را در فیلمهای سینمایی به افراد فقیر واگذار نمیکنند تا بازی کنند؟ و در عوض با کلی هزینه از هنرپیشههای معروفی مثل لینو ونتتورا (در فیلم بینوایان) برای ایفای نقش دعوت میکنند!
واقعاً چرا؟
پرده نقرهای سینما محلی برای ایفای نقش هنرمندان است بنابراین شاید فقرا بتوانند فقیر بودن را خوب به تصویر بکشند ولی آنها در واقع نقش بازی نمیکنند و زندگی عادی و فقیرانه خود را تکرار میکنند.
فقر برادر مرگ است، مرگی که فقرا در زندگی هزاران بار آن را تجربه میکنند.
در این کتاب رابرت و کیم کیوساکی در سلسله مطالبی راهکارهایی را برای دور کردن بختک فقر از روی زندگی فقرا مطرح کردهاند. در ابتدا ممکن است اجرای این راهکارها برای بعضیها دردآور و هضم آنها سخت باشد ولی با تکرار و اجرایی کردن آنها مطمئناً به موفقیت میرسید.