بدوی سرخپوست”؛ مجموعه اشعار محمد الماغوط با ترجمه موسی بیدج، شاعر و مترجم نام آشنا، است. یکی از تصویرهای برجسته در شعر الماغوط، دلتنگی برای گذشته و دوران کودکی است. شاید کودکی شاعر را بتوان به نوعی کودکی جهان تعبیر کرد. الماغوط خردسالی را در برابر بزرگسالی ـ یا به تعبیر اگزوپری در شازده کوچولو آدم بزرگهاـ قرار میدهد و معصومیت کودکی را در مقابل بدسگالی بزرگترها مینشاند. اما اگر این تصویر را بخواهیم بزرگتر نشان دهیم میبینیم که او خردسالی را به معنای روستا و فطرت و بدویت میگیرد و بزرگسالی را به معنای شهر و مدنیت با همۀ رنگ و لعابش. این تقابل باعث میشود که در آثار شاعر و بر روی کاغذ، ستیزی بر پا شود که فضای سرودهها را کمی تلخ و مقداری تاریک میکند. زیرا مسلما ابزار جنگی بدویت را یارای مقابله با مدنیت نیست و همین امر باعث و بانی تلخکامی ذهن و زبان شاعر میشود.