امروز درست دهمین روزی است که من به هیأت انسان در آمدهام و سرگرم این زندگی زمینی هستم.
تنهاییام بسژرف است. به رفیقی نیازی ندارم، اما گاهی لازم میشود، از خودم بگویم، و هیچکس نیست که با او صحبت کنم. فکر کردنِ تنها کاف ی نیست؛ و مادامی که فکر زا به رشتۀ کلام در نیاورم، از وضوح و دقت کامل به دور میماند: اندیشه را عیناً باید مثل سرباز یا تیر تلگراف به صف کنی، مثل خط آهن امتدادش دهی، از روی پل بگذرانی، خاکریز و پیچی احداث کنی و در محل آشنا، توقفگاهی ترتیب دهی....
-از متن کتاب-