رشد اقتصادی به افزایش بهرهوری بستگی دارد که آن هم تابعی از رقابت سالم است. زمانیکه سیاستهای دولت حتی بهطور غیرعمد رقابت را محدود میکند، بنگاههای کاراتر نمیتوانند جانشین بنگاههایی باکارایی کمتر شوند.
برای درک اینکه چرا برخی کشورها در باتلاق فقر دستوپا میزنند. می بایست از گستره سیاستهای کلان اقتصادی نظیر نرخ بهره وکسری بودجه فراتر رفت و قوانین متعدد منطقهای، مقررات سرمایهگذاری، تعرفهها و قوانین مالیاتی که مانع بهرهوری صنایع و بالطبع شکوفایی ملی میشوند، را میبایست در نظر گرفت.
تفاوت بهرهوری کشورها به تفاوت در بازارهای سرمایه و نیروی کار برنمی گردد بلکه به طبیعت رقابت در بازارهای کالا و خدمات مربوط میشود.
پس از جنگ جهانی دوم، مجموعهای عظیم از نهادهای ملی و بینالمللی نظیر سازمان ملل متحد، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و گروهی از سازمانهای دولتی و غیردولتی بهمنظور کاهش فقر جهان ایجاد شدند. نگرش متداولی بوجود آمد که با بهبود در زیرساخت، فناوری، بازار سرمایه، آموزش و مراقبتهای بهداشتی میتوان فاصله زیاد میان ملل فقیر و غنی را از بین برد. اشتباه بودن این نگرش پس از ۵۰طی سال و صرف میلیاردها دلار اثبات شد.
-قستی از متن کتاب-