درباره تناهی استعلایی: پژوهشی دربارۀ هستی شناسی بنیادین هایدگر
کتاب حاضر، حاصل مطالعات و پژوهشهایی است که نخست برای نگارش رسالۀ دکتری در رشتۀ فلسفه صورت گرفته بود و پس از دفاع از رساله نیز در طی یک سال و نیم گذشته، علاوه بر ویرایش جدید متن، نکات و توضیحات مفصلی بر آن افزوده شد و به ویژه اشارات متن به اندیشۀ متأخر هایدگر، به بحثی مفصل در پایان کتاب تبدیل گردید. طرح مسأله و ورود به موضوع کتاب را به «مقدمه» وامیگذارم و در اینجا صرفاً به بیانی اجمالی و عمدتاً سلبی دربارۀ چارچوب و جایگاه کلی کتاب و ابراز سپاسگزاریها بسنده میکنم.
مسیری که در این پژوهش برای ورود به اندیشۀ مارتین هایدگر برگزیده و پیموده شده، متمرکز بر مفهوم و مسألهای واحد، یعنی تناهی است که از آغاز تا پایان نوشتار، کوشیدهام معنای خاص، وجه تقدم و بنیادین بودنِ آن را در نسبت با سایر مفاهیم و مسائل بنیادین تفکر هایدگر نشان دهم. بدین ترتیب، کتاب حاضر، هم مسألهای خاص را پیگیرانه دنبال میکند و هم در عین حال، آن را در نسبت با مفاهیم عمدۀ طرحشده در آثار هایدگر به بحث میگذارد، بدین معنا که در عین پژوهشهای جزئی و متنمحور، مدعی ارائۀ تصویری کلی از تمامیتِ تفکر هایدگر نیز هست. چنانکه از عنوان کتاب پیداست، محور پژوهش، هستیشناسیِ بنیادین، یعنی دوران متقدمِ فکریِ هایدگر است و حتی اندیشۀ متأخر او نیز با نظر به مبانیِ به دست آمده از بحث دربارۀ هستیشناسیِ بنیادین، بررسی میشود. از میان آثار و دورههای فکری او، بیش از همه به دورانی میانی تکیه شده که معمولاً در هایدگرپژوهی کمتر به آن توجه کرده اند؛ یعنی دورهای که اثر اصلی او، کتاب وجود و زمان در آن منتشر شده و هنوز «گشت» فکری نیز رخ نداده است. در همین برهه است که هایدگر به جای «هستیشناسیِ بنیادین» در سالهای قبل، یا «تاریخ هستی» در سالهای بعد، از عنوان «متافیزیکِ دازاین» برای اندیشۀ خود استفاده میکند و نیز در این دوره است که بنیانگذاریِ هستیشناسی به مثابۀ هستیشناسیِ بنیادین بر تناهی کمابیش صراحت مییابد. بنابراین، مسیری که در کتاب حاضر دنبال می شود، مبانیِ تفسیریِ خود را عمدتاً از آثار هایدگر در این برهه برگرفته است.