این کتاب میکوشد تا برخی از تجارب عملی، تئوریها، تحقیقات و مواردی را جمعآوری کند که در طول یک دهه از فعالیت شدید و فراگیری بهدست آمده، و وضعیت فعلی استدلالهای من را برای نقش مدیریت برند در سیاست، راهکار و توسعه ملی نشان میدهد.
هدف من ارائه دستورات جزئی برای ایجاد هویت رقابتی نیست، زیرا هیچ فرمول استانداردی وجود ندارد؛ این فرایند همواره یک فرایند مشترک است و البته هر مکان، اهداف، شرایط، منابع و شایستگیهای خود را دارد. بنابراین موضوع مورد بحث را به تشریح نظریه هویت رقابتی و انگیزههای اصلی، چالشها و فرصتهای موجود در این زمینه، همراه با چند تذکر موردی محدود کردم.
یکی از دلایل جذابیت این موضوع، چالش بزرگ فکری، اخلاقی و فلسفی آن است؛ اینها واقعاً مفاهیم دشواری برای درک، بکارگیری و برقراری ارتباط هستند. این موضوع به مدت طولانی من را به تعحب و حیرت واداشت، همچنین انتظار نداشتم که این موضوع متقاضی زیادی داشته باشد؛ زیرا تاکنون برندسازی یک شِبه علمِ مرتبط با خرید بوده است.
به اعتقاد من، اگرچه مفهوم معمولی تئوری برند ممکن است خرید، فروش و توسعه کالاهای مصرفی باشد، اما این لایه نازکی است که برخی از دشوارترین سؤالات فلسفی را پوشش داده و به آن ها پاسخ میدهد؛ ازجمله: منشأ درک و واقعیت، رابطه بین موضوع و نمایش آنها، پدیده روانشناسی تودهها، اسرار هویت ملی، رهبری، فرهنگ و همبستگی اجتماعی و بسیاری موارد دیگر.
درحال حاضر ایدهای که من آن را هویت رقابتی نامیدهام بسیار بیشتر از کنجکاوی علمی در کنار بازاریابی است. اکنون بسیاری از دولتها توجه شدیدی به آن دارند. ده سال پیش، مشاهدات من در این موضوع تا حد زیادی نظری و اساساً با علم بازاریابی همراه بود. در حال حاضر بحث و گفتوگو بسیار سریع تر و عملیتر است و با وزرا، سفیران، شهرداران، دولتهای منطقهای، سازمانهای بینالمللی و نهادهای یاریگر و سران دولتها صورت میگیرد.