خودآگاهی، درک یک شخص از ارزش ها و اهداف او را نیز در بر دارد. کسی که از خودآگاهی بالایی برخوردار است، میداند که دارد به چه سمتی قدم بر می دارد و چرا. برای مثال، او موقعیت شغلی که از لحاظ مالی وسوسه کننده است، اما با ارزش های وی و یا اهداف بلند مدت او سازگاری ندارد را بطور راسخانه رد می کند. کسی که خودآگاهی کافی ندارد تصمیم هایی می گیرد که با قدم برداشتن روی ارزش های از یاد برده شده، آشفتگی درونی اش را بیرون می آورند. مثلا فردی بعد از دوسال مشغول کاری بودن ممکن است بگوید: "پولش خوب بود بخاطر همین رفتم سمتش، ولی شغلش آنقدر برایم بی اهمیت است که مدام حوصله ام سر می رود." تصمیم گیری افراد خودآگاه، با ارزش های آنها آمیخته شده است و آنها اغلب کار کردن را انرژی بخش میدانند.