نشانهشناسی هنوز به طور گسترده به صورت یک نهاد دانشگاهی در نیامده است (اگر چه انجمنها، همایشها و نشریاتی دارد و در بعضی از دانشگاهها دانشکدههایی به این نام ایجاد شده است) بلکه زمینهای از مطالعات است که شامل بسیاری از وضعیتهای نظری و ابزارهای روشی متفاوت میباشد. البته نشانهشناسان صاحب سبک هم وجود دارند که با نشانهشناسی از طریق زبانشناسی، فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی، انسانشناسی، ادبیات، زیباییشناسی، نظریهی رسانهها، روانکاوی و علم تعلیم و تربیت مرتبطند.
یکی از عامترین تعریفها از امبرتو اکو است که میگوید: «نشانهشناسی با هر چیزی که بتواند یک نشانه قلمداد شود سروکار دارد» (اکو ۱۹۷۶، ۷). نشانهشناسی نه فقط شامل مطالعهی چیزهایی است که ما در مکالمات روزمره «نشانه» مینامیم، بلکه مطالعهی هرچیزی است که بر چیزی دیگر «اشاره دارد». از منظر نشانهشناسی، نشانهها میتوانند به شکل کلمات، تصاویر، اصوات، اطوار و اشیا ظاهر شوند. نشانهشناسان معاصر نشانهها را به طور منزوی مطالعه نمیکنند بلکه به بررسی آنها به عنوان بخشی از «نظامهای نشانهای» (مثل یک رسانه یا ژانر) میپردازند. آنها به دنبال پاسخ به این پرسشاند که معناها چگونه ساخته میشوند و واقعیت چطور بازنمایی میشود. نشانهشناسی در اشکال فراوان با تولید معنا و بازنمایی ارتباط دارد. شاید واضحترین این اشکال «متون» و «رسانهها» باشند. این اصطلاحات به طور گسترده تفسیرپذیرند. از دید نشانهشناسی یک «متن» ممکن است در هر رسانهای وجود داشته باشد و با وجود تمایلات کلاممحورانه در این تمایز، میتواند شفاهی، غیرشفاهی یا هر دو باشد. اصطلاح متن معمولاً به پیامی اطلاق میشود که به طریقی ثبت شده باشد (مثل نوشتار و ضبط صوتی و تصویری). چنین پیامی از نظر فیزیکی از فرستنده یا گیرندهی خود مستقل است. متن ترکیبی از نشانههاست (مثل کلمات، تصاویر، اصوات و/ یا اطوار) که با ارجاع به قراردادهای یک ژانر و در یک رسانهی ارتباطی خاص ساخته و تفسیر شده است.