علم چیست؟ شاید پاسخ به این سؤال آسان به نظر برسد، زیرا همه میدانند علم شامل موضوعاتی مانند فیزیک، شیمی و زیستشناسی است در حالی که موضوعاتی نظیر هنر، موسیقی و الاهیّات جزءِ علم نیستند. اما وقتی سؤال علم چیست را بهعنوان یک فیلسوف مطرح میکنیم، به دنبال این نوع پاسخها نیستیم. فقط فهرستی از فعالیتهایی که معمولاً «علم» نامیده میشوند نمیخواهیم. بلکه در تلاش برای یافتن ویژگی مشترک مابین تمام موارد مندرج در آن فهرست هستیم، یعنی چه خصوصیاتی باعث میشود که فعالیتی علمی باشد. با این تفسیر، سؤال ما چندان هم بدیهی نیست.
اما شاید هنوز هم این سؤال را نسبتاً آسان در نظر بگیرید. مطمئناً علم فقط کوششی برای درک، توضیح و پیشبینی جهانی است که در آن زندگی میکنیم، مگر غیر از این است؟ مطمئناً این پاسخ معقولی است. اما آیا تمام داستان همین است؟ از اینها گذشته، ادیان مختلف نیز برای درک و تبیین جهان تلاش میکنند، اما معمولاً دین بهعنوان شاخهای از علم در نظر گرفته نمیشود. بهطور مشابه، طالعبینی و پیشگویی نیز تلاشهایی برای پیشبینی آینده هستند، اما اکثر افراد این فعالیتها را بهعنوان علم در نظر نمیگیرند. یا تاریخ را در نظر بگیرید. مورخان سعی در درک و تعبیر اتفاقات گذشته میکنند، اما معمولاً تاریخ نه بهعنوان موضوعی علمی بلکه بهعنوان موضوعی انسانی طبقهبندی میشود. مانند بسیاری از سؤالهای فلسفی، سؤال «علم چیست؟» از آنچه در نگاه اول به نظر میرسد پیچیدهتر است.
- از متن کتاب -