بیات شوخطبعانه را میتوان همزاد ادبیات جهان دانست. شوخطبعی و شیرینزبانی از خصلتهای انسانی است و ناگفته پیداست که هنر و ادبیات به عنوان حاصل یا برآیند تفکر، خلاقیت، احساس و عاطفهی انسان، از خلقوخوی او تاثیر میپذیرد.
شاعران و نویسندگان پارسیگوی هم به گواهی قدیمیترین آثار ادبی این قلمرو زبانی، شوخطبعی را، هم در خلق آثار کاملاً شوخطبعانه و هم به صورت ضمنی و چاشنی در آثار دیگر به کار گرفتهاند.
در مطالعه و نقد و تحلیل متون ادبی خاصه ادبیات طنز و شوخطبعانه، باید چند نکته را مد نظر داشت:
۱ـ شاعران و نویسندگان همچون آینه، اخبار، احوال و اخلاق روزگار خود را به ما باز مینمایند. پیداست که بسیاری از خلقیات، ارزشها و حتی کلمات که در یک مقطع زمانی، عادی یا اخلاقی است، ممکن است در زمانهای دیگر زننده یا غیراخلاقی شمرده شود. ساخت «همکرد»ها یا بهرهگیری از مترادفها و حتی وضع لغات جدید، بعضاً برای رفع همین مشکل است. با این حال ما مجاز نیستیم برای تطبیق متون قدیم با ادب و اخلاق متعارف، آثار درگذشتگان را تحریف کنیم.
۲ـ تقسیم ادبیات شوخطبعانه به زیر شاخههای مختلف نظیر هزل، هجو، فکاهه و طنز، و تعریف و تقسیمبندی حدود معنایی هر یک، محصول نظریهپردازیهای یکصد سال اخیر است. بنابراین ناگفته پیداست که آثار شوخطبعانهی هر یک از ادبای ما در طول تاریخ ادبیات فارسی، آمیزهای از تمام گونههای شوخطبعی است. به دیگر عبارت: تمام آثار عبید زاکانی طنزآمیز نیست؛ یعنی جدای از آثار جدی و عاشقانه و مدحی، نوشتهها و سرودههای عبید یا هر طنزآور دیگر، دربردارندهی هزل و هجو و فکاهه نیز هست.
۳ـ ذائقه و سلیقهی مخاطبان ادبیات در هر جای جهان و در هر دوره، همواره در حال تبدیل و تغییر است. از مشترکات جهانی این تغییر ذائقه، علاقه به اطناب و مطولنویسی در روزگار گذشته، و تمایل به ایجاز و اختصار در جهان معاصر است. جدای از تغییر سلیقهی فرمی و شکلی و ظاهری، مفاهیم و مضامین مورد علاقهی مخاطبان نیز به مرور، دستخوش تغییر و تحول میشود. با پیشرفت تکنولوژی و سرعت گرفتن تغییرات و تحولات، به همان میزان، عموم مخاطبان خواهان مضامین و موضوعات جدیدند و مضامین کمی قدیمیتر برایشان یا کمتر جذابیت دارد یا کمترین جذابیتی ندارد. با این همه، مخاطبان جدی ادبیات و تاریخ، همچنین اهل تدبّر و تحلیل، از مطالعهی متون ادبی ادوار مختلف و ارزیابی و قیاس آنها با دیگر آثار همان مقطع زمانی و تاریخی، حظ بایسته میبرند. بدیهی است که موضوعات و مضامین و مشکلات مردم در هر قرن و زمانهای با مردم پیش و پس از آن دوره، متفاوت بوده و چه بسا طنز دورهی ایلخانان مغول یا عصر صفوی برای مخاطب امروزی، جذابیتی نداشته باشد یا حتی بینمک یا زننده شمرده شود.
۴ـ شوخطبعان و طنزآوران ادب فارسی دو دستهاند:
الفـ کسانی که طنز و انواع دیگر شوخ طبعی را به صورت جدی پی گرفتهاند و رسائل و منظومههای مجزای شوخطبعانه دارند؛ نظیر عبید زاکانی و فوقی یزدی و بسحاق اطعمه و آقاجمال خوانساری و...
بـ شاعران و نویسندگانی که به فراخور موضوع و استعداد فطری، ضمن آثار جدی یا حکمی و عرفانیشان، از طنز و شوخطبعی بهره بردهاند؛ نظیر عطار نیشابوری، حکیم سنایی، مولانا جلالالدین بلخی، انوری و...
متأسفانه به بهانهی ملاحظات اخلاقی و محذورات دیگر، غالباً از چاپ و انتشار مجموعه آثار دستهی اول ممانعت به عمل میآید. در چاپ و نشر آثار دستهی دوم سختگیری خاصی اعمال نمیشود، اما در صورت استخراج بخشهای طنزآمیز آثار این دسته و انتشار جداگانهی آنها، بعضاً کار به حذف و اصلاح میکشد. گویا فیالمثل تصور میشود، که مخاطبان دل و دماغ و حال و حوصلهی خواندن کل مثنوی را ندارند و بعید است به بخشهای احیاناً غیر اخلاقیاش برسند، اما به دلیل علاقه به طنز، قاعدتاً تمام ابیات گزیدهی طنز مثنوی را خواهند خواند و این ترویج بیاخلاقی است!