نگاهی اجمالی بر روند حاکم بر صنعت تبلیغات در کشورهای توسعه یافته، به سادگی گویای این حقیقت است که نسل نوین تبلیغات نوعی هویت اجتماعی به خود گرفته است؛ به گونه ای که در کوچک ترین تعاملات و ارتباطات روزمره و حتی در دنیای سیاست جلوه های تبلیغات و نیاز به آن احساس می شود و بی دلیل نیست که برجسته ترین صاحب نظران تبلیغات جهان، مثل دیوید اوگیلوی، لئو برنت و ویلیام برن باخ، نقش تبلیغات را به عنوان یکی از شالوده های هر کسب وکاری بیان می کنند.
اما به نظرمی آید تبلیغات در ایران نه تنها تا حد زیادی از پیوستن به خیل نسل جدید عقب مانده، بلکه همچنان درگیر اصول دس توپاگیر اولیه است. عمق این فاجعه زمانی بیشتر رخ می نماید، که به دنبال ورود حجم زیادی از افراد فاقد تحصیلات و تجربه در این رشته و زیرشاخه های آن به بازار کار طی یک دهه اخیر، تمامی کنفرانس ها، همایش های متعدد و حتی تحقیقات به عمل آمده بر گسترش دانش برند متمرکز بوده است و در این میان کمبود حلقه مفقود های چون تبلیغات و خصوصاًّ مدیریت تبلیغات در گشایش بحران فراگیر تحریم و رکود به شدت احساس می شود.
-قسمتی از متن کتاب-