کتاب «مجموعه اشعار م. آزاد» با داشتن مقدمهای از «احمد شاملو» از آثار متفاوت و برجستهی ادبیات فارسی است. این کتاب شامل پنج دفتر شعر به نامهای «دیار شب»، «آیینهها تهی است»، «قصیدهی بلند باد»، «با من طلوع کن» و «شعرهای تازه» است. او با این هدف این مجموعه را گردآوری کرده تا بتواند گلچینی همهگیر و تاثیرگذار از اشعارش در اختیار شعرخوانان فارسی زبان بگذارد. این کتاب در سال 90 در انتشارات نگاه منتشر شده است.
م. آزاد، شاعری است که هم به ادبیات و شعر کلاسیک ایران عمیقا مسلط است و هم رویکردی نوگرایانه و متجدد به شعر دارد. همانطور که خودش در مقدمهی این کتاب میگوید «شاعر اگر با زبان شعر کهن نَورزَد و مرحله به مرحلهی شعرش را دگرگون نکند، نه از تجربههای نیما بهرهای میبرد و نه به استقلالی در سبک بیان دست مییابد». او در انتخاب و گزینش این سرودهها دقت نظر و حساسیت بالایی داشته است؛ تا جایی که در تدوین شعرهای دیار شب ترجیح داده از سرودههای نوجویانهتر استفاده نکند، تنها به این دلیل که فکر میکند این اشعار هنوز جا نیفتادهاند. شعرهای دیار شب زبان روان و یکدستی ندارد و با بیانی نمادین سروده شدهاند.
شعرهای دفتر دیار شب بین سالهای 33 و 34 و در قالب چهارپاره سروده شدهاند. در این دوران، شاعر به شکل بارزی به شعر نیمایی نزدیکتر شده و مصداق آن هم شعر «ای دیر سفر» است. او پس از 15 سال از انتشار دفتر دیار شب، دفتر آیینهها تهیست را برای چاپ آماده کرده است. اشعاری که در این دفتر آمده، گزیدهای است از انبوه شعرهایی که طی دو دهه وقفه سروده شده است. در این دفتر شکل غزلوار اشعار این شاعر، کمکم شروع به رشد و گسترش میکند. حرفهای م. آزاد در این دفتر، شاعرانه است اما شعارگونه نیست.
شعرهای قصیدهی بلند باد بیشتر تغزلی اجتماعی است. به این معنی که این اشعار با داشتن ظاهری تغزلی، در عمق جان خود، بیانگر اندیشههای اجتماعی هم هستند. در این دفتر، نمادها پوشیدهتر و پنهانتر است و حسرت و دریغ نازک و ظریفی در کلام شاعر احساس میشود. در سرودههای م. آزاد در این دفتر شعر، طبیعت به هیبت انسانی درآمده و در واقع همان طور که خود شاعر میگوید «انسانوار» شده است.
با من طلوع کن، دورهی متفاوتی در شعر این شاعر است. در اینجا دیگر از بیان گنگ و بان نمادین خبری نیست. شاعر بدون پردهپوشی و با زبانی خشن و تند، رویکرد خود را از مسائل اجتماعی بیان میکند. در این دفتر هم لحن غنایی شاعر با حس اجتماعی اشعار همراه شده و آثاری پرشور و افشاگرانه خلق کرده است.
شعرهای تازه، شامل سرودههایی است که به صورت پراکنده نوشته شدهاند و در کتاب مستقلی چاپ نشدهاند. برخی از این اشعار در ماهنامههای ادبی چاپ شدهاند. شعرهایی هم در این دفتر هست که جایی چاپ نشده و یادآور حوادث سالهای انقلاب مانند آتشسوزی سینما رکس آبادان، جنگ هشت ساله و ایثار یک نسل از مردم سرزمین ایران است.
«محمود مشرف آزاد تهرانی» با نام هنری م. آزاد، شاعر معاصر ایرانی در سال 1312 به دنیا آمده است. او دانشآموختهی ادبیات فارسی و دانشسرای عالی تهران است. آزاد ده سال زبان و ادبیات فارسی تدریس کرده و مدتی هم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول کار بوده است. او با تجربهای که طی این سالها کسب کرده بود، توانست آثار ماندگاری در نقد ادبی، زندگینامه، و ادبیات کودکان منتشر کند. «عمو نوروز»، «کی از همه پر زورتره»، «لیلی-لیلی حوضک» و مجموعه داستانهای شاهنامه را برای کودکان نوشته است. «باید عاشق شد و خواند»، «باید عاشق شد و رفت»، «گل باغ آشنایی» و «سفرهای شگفت اُدیسه» از سایر آثار مهم این نویسنده است.
در نظر م. آزاد، زیبایی شعر در این است که لحظهوار باشد. در یک لحظه از درون شاعر بجوشد و بدرخشد. به همین دلیل شعرهای کوتاه را بیشتر از منظومههای بلند تایید میکرد. او معتقد بود که شعر خوب باید بتواند در ذهن خواننده اثری به جا بگذارد، او را لحظهای بیخویش و سرمست کند و شور و اندوهی در او ایجاد کند. با این حال به این هم معتقد است که سرودن شعری که همه نوع مخاطبی را به خود جلب کند، کاری دشوار است. هیچ شاعری نمیتواند تمام و کمال، همهی خوانندگان شعر فارسی را از خود راضی و خوشنود نگه دارد.
سرود سکوت
من زادهی سرود سکوتم
فرجام سهمگین خدایان
بر لب ترانهای اگرم نیست
من میسرایم، تنها، پنهان.
با تن خسته بر کف موج است،
من میسرایم از دل دریا.
با لب که قفل دخمهی راز است،
تنها سرود خوانم، تنها!
کابوسوار عشقی مسموم،
با لجههای خونم آمیخت:
خونم فسرد و جانم پژمرد،
زهراب وحشت در کامم ریخت.
با وهم من نبود به جز «من»
من بودم «او» که وهم و گمان بود
مطرود باد «من» که هوس بود،
مطعون عشق بود و نوان بود.
مطرود باد عشق که با من
بیگانه بود و من، با وی آنسان
زنجیر حادثات کشیدم
بر دام پلید خدایان.
چرکاب کینه ریز به کامم!
خون مرا به قیر بیامیز!
در دخمههای ژرفم انداز!
وز من بشوی دامن پرهیز!
اینک منم نشسته به زنجیر،
آن شبتلاشِ وادی عصیان،
زنجیر حادثات کشیدهست
آخر مرا به مسلخ شیطان.
رهوار شبگریز خیالم
آسان گریخت، گم شد نومید...
نفرین به آفتاب، نفرین!
جاوید، درد و دَهشت، جاوید!
فرمت محتوا | epub |
حجم | 985.۳۱ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 584 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۹:۲۸:۰۰ |
نویسنده | محمود مشرف تهرانی |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۱۰/۰۹ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 15,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خوب