کتاب خوب های بد، بدهای خوب نشر پرتقال

نقد و بررسی کتاب خوب های بد، بدهای خوب

خوب های بد، بدهای خوب اولین جلد از مجموعه‌ی رمان‌های فانتزی مدرسه‌ی گودنس و اویل اثر سومان چینانی، نویسنده‌ی مشهور آمریکایی است. این رمان که برای مخاطبان نوجوان و جوان به نگارش درآمده، داستان دو دختر به نام‌های سوفی و آگاتا را روایت می‌کند که به طور غیرمنتظره‌ای به جای مدرسه‌ی گودنس (مدرسه‌ی خوبی‌ها) به مدرسه‌ی اویل (مدرسه‌ی بدها) فرستاده می‌شوند. سوفی که همیشه آرزوی تبدیل شدن به یک شاهزاده خانم مهربان و زیبا را داشته، در مدرسه‌ی اویل با چالش‌های زیادی روبرو می‌شود. او که در دنیای قصه‌ها غرق شده، باید با واقعیات سختی روبرو شود و درک کند که همیشه همه چیز آنطور که به نظر می‌رسد نیست. از طرف دیگر، آگاتا که دختری خشن و بی‌رحم به نظر می‌رسد، در مدرسه‌ی گودنس احساس غریبی می‌کند و نمی‌تواند با قوانین و انتظارات این مدرسه کنار بیاید. چینانی در این رمان، با ظرافتی مثال‌زدنی، کلیشه‌های مربوط به خوبی و بدی را به چالش می‌کشد و نشان می‌دهد که هیچ کس به طور کامل خوب یا بد نیست. شخصیت‌های داستان، هر کدام با نقاط قوت و ضعف خود، سفری پرفراز و نشیب را در مدرسه‌ی گودنس و اویل آغاز می‌کنند و در این مسیر، درس‌های مهمی درباره‌ی دوستی، اعتماد، شجاعت و خودشناسی می‌آموزند. خوب های بد، بدهای خوب با لحنی طنز و سرگرم‌کننده، داستانی جذاب و پرماجرا را روایت می‌کند که خواننده را تا انتهای داستان با خود همراه می‌کند. این رمان به دلیل شخصیت‌های دوست‌داشتنی، داستان گیرا و پیام‌های آموزنده‌اش، به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های کودک و نوجوان در سراسر جهان تبدیل شده است. اگر شما هم به خواندن کتاب‌های داستان و رمان حوزه نوجوان علاقه دارید حتما به دسته‌بندی کتاب‌های داستان و رمان فیدیبو سر بزنید.

سومان چینانی، نویسنده و فیلمساز آمریکایی

سومان چینانی، نویسنده و فیلمسازی است که بیشتر به خاطر مجموعه کتاب‌های کودکان خوب های بد، بدهای خوب شناخته می‌شود. او در دانشگاه هاروارد تحصیل کرد و با مدرک ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی و آمریکایی فارغ‌التحصیل شد. پس از فارغ‌التحصیلی، به دانشگاه کلمبیا رفت و در رشته MFA فیلمسازی تحصیل کرد. اولین رمان سومان، خوب های بد، بدهای خوب در لیست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز قرار گرفت و به 28 زبان در 6 قاره ترجمه شده است. به زودی فیلمی از این کتاب توسط کمپانی یونیورسال پیکچرز ساخته خواهد شد و سومان در حال نگارش فیلمنامه این فیلم با همکاری مالیا اسکاتچ است.

چرا کتاب خوب های بد، بدهای خوب را بخوانیم

در کتاب خوب های بد، بدهای خوب چینانی، داستانی پرماجرا و پرهیجان را خلق کرده است که خواننده را تا انتهای داستان با خود همراه می‌کند. ماجراهای سوفی و آگاتا در مدرسه‌ی گودنس و اویل، پر از اتفاقات غیرمنتظره، چالش‌های هیجان‌انگیز و لحظات طنز و سرگرم‌کننده است که خواننده را مجذوب خود می‌کند. شخصیت‌های داستان خوب‌های بد، بدهای خوب به گونه‌ای طراحی شده‌اند که خواننده به راحتی می‌تواند با آنها ارتباط برقرار کند. سوفی و آگاتا، با وجود تفاوت‌های ظاهری و شخصیتی، شخصیت‌هایی دوست‌داشتنی و واقعی هستند که نقاط قوت و ضعف خود را دارند. مخاطب در طول داستان با آنها همذات‌پنداری می‌کند. در خلال داستان خوب های بد، بدهای خوب پیام‌های آموزنده‌ی زیادی در مورد دوستی، اعتماد، شجاعت و خودشناسی به مخاطب القا می‌شود. خواننده در طول داستان با چالش‌ها و تجربیات مختلفی روبرو می‌شود که به او کمک می‌کند تا در مورد این مفاهیم مهم در زندگی تأمل کند. چینانی در نگارش این رمان از لحنی طنز و سرگرم‌ کننده استفاده کرده است که باعث می‌شود خواندن داستان لذت‌بخش باشد. شوخی‌ها و طعنه‌های ظریف نویسنده، لبخند را بر لب خواننده می‌نشاند و لحظات مفرحی را برای او رقم می‌زند. خوب های بد، بدهای خوب داستانی جذاب و سرگرم‌کننده است که برای مخاطبان در تمام سنین مناسب است. کودکان و نوجوانان از ماجراهای هیجان‌انگیز و شخصیت‌های دوست‌داشتنی داستان لذت می‌برند، در حالی که بزرگسالان نیز می‌توانند از پیام‌های آموزنده و طنز ظریف نویسنده بهره‌مند شوند.

در بخشی از کتاب خوب های بد، بدهای خوب می‌خوانیم

سوفی تمامِ عمرش آرزو داشت که دزدیده شود!

آن‌شب تمام بچه‌ها توی تخت‌خواب‌هایشان آرام و قرار نداشتند؛ چون اگر مدیر مدرسه گیرشان می‌انداخت، دیگر هیچ‌وقت به خانه برنمی‌گشتند، به اختیار خودشان زندگی نمی‌کردند و نمی‌توانستند خانواده‌هایشان را ببینند! این بچه‌ها، آن‌شب خوابِ دزدی را می‌دیدند که با چشم‌هایی قرمز و بدنی مثل بدن هیولاها، آمده بود که آن‌ها را از توی تخت‌خواب‌هایشان بدزدد و فریادهایشان را در گلو خفه کند.

اما سوفیِ خیالاتی، عاشق افسانه‌ها بود و خواب شاهزاده‌ها را می‌دید!

توی قصر به افتخارش مراسمی برگزار کرده بودند. وقتی رسید تازه فهمید صدتا خواستگار آنجاست و خبری از هیچ دختر دیگری نیست. همان‌طور که داشت آن‌ها را سبک‌سنگین می‌کرد، با خودش می‌گفت این اولین باری است پسرهایی را می‌بیند که لیاقتش را دارند؛ پسرهایی با موهای براق و پرپشت با پوست صاف و برنزه، عضلانی، و حواس جمع؛ درست همان‌طور که شاهزاده‌ها باید باشند. اما تا به یکی از آن‌ها رسید که از بقیه بهتر به نظر می‌آمد، همانی که چشم‌های آبی محشر و موهای سفید داشت، همانی که حس می‌کرد می‌تواند به خوبی و خوشی با او زندگی کند... یک‌دفعه تبری دیوارهای اتاق را خراب کرد و از آن‌ها گذشت و شاهزاده را تکه و پاره کرد.

صبح شده بود!

«بابا، من اگه کم‌تر از نُه ساعت بخوابم، چشمام پُف می‌کنه.» پدرش داشت یک میله‌ی کج‌وکوله را با میخ، بالای پنجره‌ی اتاقش محکم می‌کرد. شیشه‌ی پنجره، حالا زیر یک‌سری قفل و نیزه و پیچ مدفون شده بود.

«همه می‌گن امسال تو انتخاب می‌شی. بهم می‌گن موهات رو از ته بتراشم و به صورتت گِل بمالم. به خیالشون من این مزخرفات رو باور می‌کنم. مطمئنم امشب هیچ‌کس اینجا نمیاد.» سوفی گوش‌هایش را مالید و با اخم به پنجره‌ای نگاه کرد که زمانی دوست‌داشتنی بود، اما حالا مثل لانه‌ی یک ساحره به ‌نظر می‌رسید.

«قفل! چه ایده‌ی جدید و جالبی!‌ چرا قبلاً کسی بهش فکر نکرده بود؟» پدر با آن موهای نقره‌ای‌اش که در اثر عرق‌کردن برق می‌زد، گفت: «نمی‌دونم چرا همه فکر می‌کنن اون کسی که قراره انتخاب بشه، تویی؟! اگه خوب‌بودن شرطیه که مدیر مدرسه دنبالشه، باید دختر گانیلدا رو انتخاب کنه.»

سوفی با حرص گفت: «بِل؟!»

پدرش گفت: «اون یه دختر کامله؛ برای پدرش غذای خونگی میاره تا آسیاب، باقی‌ مونده‌ی غذاها رو هم به اون عجوزه‌ی توی میدون می‌ده.» سوفی طعنه را توی صدای پدرش حس کرد. او حتی یک‌بار هم برای پدرش غذا درست نکرده بود؛ حتی بعد از مرگ مادرش. البته برای این کارش، دلیل خوبی هم داشت: روغن و دوده، منافذ پوستش را می‌بست!

پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب خوب های بد، بدهای خوب

اگر شما هم به خواندن رمان و داستان‌های خارجی علاقه دارید پیشنهاد می‌کنیم حتما کتاب‌های زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.

دختر گم شده نویسنده آن اورسو انتشارات صاد

سفر های گالیور نویسنده جاناتان سویفت انتشارات افق

زمان خواری نویسنده آنجی سپکوفسکی انتشارات آذرباد