برنامهریزی جنسیتی (Gender Planning) در پی جلب اطمینان زنان از برابری شان با مردان در عرصههای عمومی و خصوصی زندگی و جریان مشارکت مدنی خصوصاً بهواسطه توانمندسازی آنها است. این بدان معنا است که توسعه پایدار بدون برنامهریزی جنسیتی دست نمیدهد؛ زیرا هر گونه تبعیض در این حیطه سبب عدم مشارکت نیمی از جامعه در جریان تدوین و اجرا و نظارت اصلاحی بر برنامههائی خواهد شد که قرار است در مجموع به پیشرفت جامعه یاری رساند. این برنامهریزی معطوف به نیازها و نقشهای جنسیتی است که مشارکت همبرابر زنان و مردان مستقل را در کنترل منابع از عرصه تصمیمگیری در خانه گرفته تا سیاستهای ملی و منطقهای و بینالمللی در بر میگیرد و نافی هر گونه نابرابری روابط ثروت و قدرت و منزلت و معرفت میان آنها است. پیدا است که روی دیگر سکه آگاهی به ضرورت انجام چنین امری معرف رشد شرایط مادی و بسط امکانات رفاهی است که بدون آموزش و تعمیم همبرابری جنس-جنسیتی مثلاً در قالب حقوقی چون بهداشت و اشتغال و امثالهم تحقق نمیپذیرد. مقابله با انقیاد زنان در این احوال مقدمه ورود زنان به سازمانها برای مذاکره در مورد نیازهایشان در حوزههائی چون خانواده، جامعه مدنی، کشور و سطح جهانی است.