دانش گزارهای شامل شناخت اذهان خودمان و محتوای اذهان دیگران و محیط مشترک است. «دانش اول شخص توسط این واقعیت متمایز میشود که ما میتوانیم به نحو مشروع مدعی نوعی مقام منحصر به فرد در رابطه با باورها، خواستها، مقاصد و برخی گرایشهای دیگرمان باشیم. دانش دوم شخص و دانش از بقیه جهان طبیعت فاقد این مقام بوده و لیکن آنها از یکدیگر بدان روی متفاوتند که دانشمان از اذهان دیگر در تمایز از قبلی وجه هنجاری دارد. با این حال هر سه نوع دانش به این معنا عینیاند که حقیقتشان مستقل از باورمندیشان نسبت به حقیقت است.... تمام دانش ما ضمناً بدان معنا عینی است که عمدتاً توسط مفاهیمی بیان میشود مستقر در طرحوارهای مشترکاً عمومی از چیزها».