«غلامحسین ساعدی» از آن دست نویسندگانی است که وقتی نامش را میشنویم یاد فضاهای خاص و درآمیخته با روزگار دههی چهل و پنجاه ایران میافتیم. این نویسندهی شهیر آن دوره را از زاویهی نگاه متفاوت به تصویر کشیده و داستانهای کوتاه ماندگاری در تاریخ ادبیات معاصر فارسی بهجا گذاشته است. کتاب «شبنشینی باشکوه» دربرگیرندهی دوزاده داستان کوتاه از این نویسنده است که میتواند گزینهای مناسب برای ورود به فضای داستانی و قلم شاخص این نویسنده باشد.
کتاب «شبنشینی باشکوه» شامل دوازده داستان کوتاه اثر «غلامحسین ساعدی» است که در اواخر دههی سی به نگارش درآمدهاند. داستانهای کوتاه این کتاب از حضور اوهام، اشباح و مردگان بهره بردهاند و زندگی یکنواخت کارمندان را به تصویر میکشند. نویسنده در میان این داستانها مسائل و مشکلات اجتماعی زندگی این طبقه از جامعه را روایت میکند و اضطراب، هراس و ترس را در رفتارهای هر یک از شخصیتها به بازی میگیرد. داستانهای این اثر عبارتاند از «شبنشینی باشکوه»، «چتر»، «مراسم معارفه»، «خوابهای پدرم»، «حادثه به خاطر فرزندان»، «ظهر که شد»، «مفتش»، «دایرهی درگذشتگان»، «سرنوشت محتوم»، «استعفانامه»، «مسخره نوانخانه»، «مجلس تودیع». این داستانها خط فکری مشترکی دارند و همهی آنها تکرار هر روزهی زندگی یک قشر از مردم را بیان میکنند.
«شبنشینی باشکوه» یکی از داستانهای معروف این مجموعه داستان کوتاه است که ازنظر زمانی به وضعیت اجتماعی دههی اول بعد از کودتای ۲۸ مرداد شبیه است. این قصه در میان فضایی خاکستری و سیاه آفریده شده است و روایت یک مراسم است که با سخنرانی آقای شهردار افتتاح میشود. اسم این کتاب هم از این داستان برجسته گرفته شده است. «انتشارات نگاه» این اثر را سال 1386 منتشر کرده است و نسخهی الکترونیک آن در این صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
«غلامحسین ساعدی»، نویسنده، پزشک و نمایشنامهنویس ایرانی در 24 دی سال 1314 در تبریز به دنیا آمد. او از کودکی به نوشتن علاقه داشت و در نوجوانی برخی از داستانهایش را چاپ میکرد. او تحصیل در رشتهی پزشکی دانشگاه تبریز را آغاز کرد و تا مقطع دکترا پیش رفت. او در مطبش با مردم معاشرت میکرد و در جریان درد و رنج مردم بود؛ او گاهی برخی از بیمارانش را بدون هزینه معاینه میکرد. او به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی هم مشغول بود و مدتی به فرقهی دموکرات آذربایجان پیوست. نوشتن داستان و نمایشنامه بخش جداییناپذیر زندگیاش بود، او هنگام تحصیل و حتی زندان نیز دست از نوشتن برنداشت. او مسائل و مشکلات اجتماعی را در قالب داستانهایش بهنقد میکشید و فضای سیاسی دههی چهل و پنجاه را روایت میکرد. او به کانون نویسندگان ایران در آن زمان پیوست و برای زبان فارسی بسیار احترام قائل بود.
«غلامحسین ساعدی» ملقب به گوهرِ مراد جزو برجستهترین نمایشنامهنویسان ادبیات معاصر شناخته شده است. نام او در کنار افرادی همچون «بهرام بیضایی» و «اکبر رادی» قرار دارد. او از دوستان «جلال آلاحمد»، «احمد شاملو»، «محمود اعتمادزاده» و «محمود مشرف آزاد تهرانی» بود و در اولین تجربههای نویسندگیاش میتوان الهام از «صادق هدایت» را دید. او در دههی پنجاه ایران را ترک کرد و به فرانسه رفت و در چهلونهسالگی در 2 آذر سال ۱۳۶۴ در پاریس درگذشت.
«غلامحسین ساعدی» روشنفکر و نویسندهای موفق بود و آثار زیادی از خودش بهجا گذاشت. «عزاداران بیل» یکی از معروفترین داستانهایش است که سال 1343 منتشر شد. این اثر شامل هشت داستان پیوسته دربارهی مردمان روستایی به نام بیل است که براساس آن نمایشنامهی فیلم سینمایی گاو به کارگردانی «داریوش مهرجویی» نوشته شد. «آی باکلاه، آی بیکلاه» هم از آثار دیگر این نویسنده است که براساس آن در سال 1346 تئاتر چشمگیری به اجرا درآمد. «آشفته حالانِ بیداربخت» مجموعه داستان دیگری از این نویسنده است که شامل ده داستان کوتاه خواندنی و دلنشین است. داستانهای این اثر بین سال 1340 تا سال 1360 نوشته شدهاند و فضای سیاسی و اجتماعی آن زمان ایران را روایت میکنند. «طاهره، طاهرهی عزيزم» اثری عاشقانه از «غلامحسين ساعدی» است که شامل نامههایش به «طاهره کوزهگرانی» است. این اثر مملو از احساس، مهر و محبت این نویسنده است به همین دلیل با سایر آثار نویسنده متفاوت است و نثر خاص برخوردار است. نسخهی الکترونیک تمامی این آثار در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود هستند.
«بله، دو نفر قبل از ابلاغ و چهار نفر بعد از ابلاغ و در مجموع شش نفر، و از شانزده نفر باقی چهار نفر بنا به مختصر اختلال حواس و هشت نفر به علت امتلاء مزاج، در منازل یا بیمارستانها بستری هستند. بلی آقایان، چراغ عمر این خدمتگزاران واقعی، در معرض نسیم مرگ قرار گرفته، شاید چند صباحی از عمر این فرزندان واقعی وطن باقی نمانده باشد. باری میماند چهار نفر، که از آن چهار نفر دو نفر در این شبنشینی باشکوه افتخار حضور دارند. حضار محترم، در دنیای آشفتهای که ما اکنون زندگی میکنیم، هر ملت و مملکتی میخواهد از ملت و مملکت دیگر جلوتر زده، برای مام وطن افتخارات بیشماری کسب کند. و این امر ممکن نیست جز با افزایش جمعیت، درواقع تولیدمثل مداوم. و اگر تا امروز میهن گرامی ما به چنین افتخاراتی نائل نشده، به علت کمبود سربازان فداکار و گمنام بوده، چنان چه وزیرالوزرا سابق در یکی از فرمایشات مؤثر خود فرموده بود، اگر جمعیت ایران دو برابر بود، من تمام دنیا را بهزور شمشیر قبضه میکردم و نام ایران و ایرانی را در تمام عالم به اوج افتخار میرساندم.»
جمعیت بهشدت کف زدند و آقای شهردار با احساسات زیاد ادامه دادند:
«و اکنون میگویم کجاییای سردار بزرگ، تا به چشم خود ببینی که از این بیستوچهار نفر مامور بازنشسته شهرداری، چه عدهای بر ملت ایران افزوده شده است. و باز برای اینکه بهانهای به دست معاندین و خائنین پیشرفت وطن عزیز نیفتد، آمار دقیقی را به سمع حضار محترم میرسانم. از بازنشستگان مرحوم، بیستوهفت اولاد ذکور و سیویک نفر اناث برجایمانده است. و از بازنشستگانی که در حال حیاتاند، هفتادوهشت نفر اولاد ذکور و هشتادوسه نفر اناث، که جمعاً میشود دویست و نوزده نفر بله آقایان، چه میراث و خدمتی بزرگتر از اینکه از بیستوچهار نفر، دویست و نوزده نفر فدایی بر جمعیت وطن گرامی افزوده شده باشد. ممکن است عدهای بپرسند که سرنوشت این عده چه خواهد شد. من با صدای بلند و اعتراضآمیز به اشخاص بدبین جواب میدهم که در دوران کنونی، زندگی همهی اینها درخشان خواهد بود. عدهی زیادی از اینها چنان استعداد شگرفی دارند که حتماً و حتماً میزهای ریاست را تسخیر خواهند کرد، و عدهی دیگر، در هر شغل و مقامی که باشند، نام وطن عزیز را بلندآوازه ساخته، موجب مباهات بزرگان و روسا، خواهند شد. بلی حضار محترم، غرض نقشی است کز ما بازماند، که هستی را نمیبینم بقایی.»
فرمت محتوا | epub |
حجم | 558.۸۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 126 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۱۲:۰۰ |
نویسنده | غلامحسین ساعدی |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۱۰/۰۹ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 15,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب خوب و کوتاه درباره ی زندگی سخت و بی عاید کارمندان و سختی های زندگیشون
خوبه؟