بیشک روشهای مختلف بلاغی (در سه حوزۀ بیان، بدیع و معانی)، از مهمترین ابزارهای خلاقیت ادبی هستند؛ البته باید توجه داشت که کمیت کاربرد عناصر بلاغی در یک اثر، همیشه رابطۀ مستقیمی با «اصالت ادبی» آن اثر ندارد؛ بلکه مهمتر از کمیت، تناسب آرایههای بلاغی با محورِ موضوعی اثر است؛ به بیان دیگر، انتخاب صحیح و کاربردِ به جای یک روش بلاغی بر پایۀ موضوع اثر است که بخش قابل توجهی از ادبیت آن نوشته را رقم خواهد زد. این مسئله در تدوین علوم بلاغی، به ویژه در دو مقولۀ بدیع و بیان کمتر مورد توجه قرار گرفته است و بیشتر متخصصین علوم بلاغی به طور کلی به شرح و بسط آرایههای مختلف پرداختهاند. در واقع اکثرِ تلاشها در جهت تدوین آرایههای ادبی و بلاغی به طور کلی و بدون توجه به جنبههای مختلف و گونههای متفاوت هر یک از آثار ادبی صورت گرفته است؛ در تاریخِ بلاغتپژوهی، روال کار پژوهشگران، فهرست کردن عناصر بلاغی و آوردن نمونههایی برای آنها از زبان فارسی یا عربی است، البته استنثاهایی نیز میتوان یافت که در بخش پیشینۀ پژوهش بدانها اشاره خواهد شد.