شمار دانشآموزانی که دچار برخی از مشکلات رفتاری یا تحصیلی هستند، قابل توجه است. آمار دانشآموزانی که دارای اختلال یادگیری به معنی خاص هستند، بین ۴ تا ۱۲ درصد گزارش شده است. بیتردید شمار افرادی که دچار برخی مشکلات یادگیری هستند به مراتب بیشتر از این میباشد. معلمان مدارس و والدین کودکان، غالباً برای حل مشکلات آنان از روشهای قدیمی و گاه منسوخ کمک میگیرند که علاوه بر صرف انرژی و وقت فراوان، نه تنها حاصل چندانی به دنبال ندارد، بلکه ممکن است موجب یأس، دلمردگی، سرخوردگی و عصبیت والدین و نیز خستگی و از دست رفتن علاقهی دانشآموزان شده و نهایتاً اُفت تحصیلی را به دنبال داشته باشد. زیانهای مالی ناشی از افت تحصیلی در سالهای گذشته به حدی بود که معاون وزیر آموزش و پرورش وقت، اعلام کرد که در سال تحصیلی ۷۶ تعداد ۱،۴۰۰،۰۰۰ دانشآموز کشور مردود شده و بیش از ۷۰۰ میلیارد ریال خسارت به دولت وارد شده است. (نقل از روزنامه همشهری؛ مورخ ۲۸ /۸/ ۷۷ ص. ۱۴). در این میان، تنها این امید میماند که کارشناسان علوم تربیتی، مشاوران و روانشناسان، با استفاده از اطلاعات، نظریهها و فنون جدید به کمک دانشآموزان، معلمان و اولیا بشتابند. اما متأسفانه در تدریس غالب درسهای دانشگاهی، از جمله اختلالات یادگیری، بیشتر به طرح مباحث نظری پرداخته میشود و دانشجویان از کسب مهارتهای کاربردی محروم میمانند. توجه بیش از حد مدرسان به ریزهکاریهای نظری و عدم اشتغال آنان به انجام کارهای درمانی برای افرادیکه دچار اختلال یادگیری به معنی خاص و مشکل یادگیری به معنای وسیعتر هستند، یکی از علل مهم عدمکارایی فارغالتحصیلان است. -قسمتی از متن کتاب-