در عرفان، قرآن یک سخن، یک زبان و یک محمل است. قرآن محملی گرانبار از معانی، و نه معانی خودساختۀ بشر؛ بلکه معانیای بازشکفته از غیبِ هستی در بستر زندگی انسان است.
زبان قرآن را از رهگذر مباحث زبان دین میتوان بررسی کرد که از مباحث کلیدی در دینپژوهی است. ذهن آدمی در مواجهه با متن در مقام فهم و تفسیر آن برمیآید و در این کاوش در پی فهم ویژگیهای متون دینی است؛ آیا متون دینی معنادارند یا بیمعنایند؟ چگونه میتوان با کلماتی که برای سخنگفتن از پدیدههای متناهی بهکار میرود، دربارۀ خدای نامتناهی، متعال و کامل به شیوهای معنادار سخن گفت؟ آیا زبان دین معرفتبخش است یا نه؟