«دوست مرحوم من» از سویی قصه ویرانی و نابودی زندگی شخصی یک جوان سیساله اوکراینی است، اما از منظری دیگر تصویری از وضعیت اوکراین بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز هست و راوی داستان نماد جوانان روشنفکری است که وارث انفعال و بیعملی وضعیت پیشیناند. آنها اگرچه پیشازاین به وضعیت سابق معترض بودهاند، اما در جامعه بعد از فروپاشی تا مغز استخوان گرفتار بیعملی، پوچی و ناامیدیاند. دیوارها فرو ریخته و از بین رفته، اما انفعال و ناامیدی مثل بختکی روی آدمها افتاده و سخت جانی میکند. در اوکراینی که از شوروی رها شده، همچنان مرگ در تعقیب راوی قصه است چون او مرگ را تنها تقدیر زندگی بیحاصلش میداند. اگرچه در داستان چندان اشاره مستقیمی به موضع راوی درباره حکومت شوروی نمیشود اما بااینحال، گاه اینجا و آنجا اشارهای جزئی به این موضوع میشود: «بیرون باران نمنم میآمد. اکتبر را کمتر از هر ماهی دوست دارم- آن از انقلاب کبیرش این هم از رطوبتش» خود کورکوف دربارهی انگیزهاش از نوشتن«دوست مرحوم من» میگوید: «دههی ۹۰ دوران نسبتاً غمانگیزی برای جامعه شوروی بود. یعنی زمانی که نبرد مافیاها در خیابانها جریان داشت. احساس ترس حاکم بود. والدینم میترسیدند از خانه خارج شوند و ما را هم حبس کرده بودند. مردم تنها شده بودند و از دیگران درخواست کمک میکردند، اما از اینکه از آنها درخواست کمک شود، میترسیدند. دوستیهای قدیمی از هم پاشید، مردم از هم فاصله گرفتند، بنابراین میخواستم در مورد این نوع تنهایی بنویسم. چون تنهایی و عدم دوستی چیزی ضد جامعه شوروی بود. چراکه مردم شوروی بسیار بههم وابسته بودند و دوستی، زمانی که دیگر پول قادر به کاری نبود، میتوانست به تو کمک کند.» دربارهی نویسنده: آندری کورکوف در ۲۳ آویل ۱۹۶۱ در لنینگراد اتحاد جماهیر شوروی زاده شد. کورکوف در رمانهایش بهخوبی واقعیتهای بلوک شرق را پس از فروپاشی شوروی تصویر میکند. کورکوف در رمانهایش بهخوبی واقعیتهای بلوک شرق را پس از فروپاشی شوروی تصویر میکند. رمانهای او پر از عناصر سوررئالیسم، طنز سیاه و یاس و بدبینی است. از این نویسنده که حالا دیگر نامی شناختهشده و برجسته در ادبیات جهان است، سه رمان به فارسی ترجمه شده: «مرگ و پنگوئن» و «دوست مرحوم من» هر دو با ترجمه شهریار وقفیپور و رمان «مرا به کنگارکس نبر» با ترجمه آبتین گلکار.