0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
تب

معرفی، خرید و دانلود کتاب صوتی تب

نویسنده:
والاس شان
درباره تب
راویِ بی‌نام تَب در جست‌و‌جوی عدالت، جهان را زیر پا می‌گذارد تا در انتها دریابد دنیا و مناسباتش آن‌قدرها هم ساده نیست که بشود به صِرف خوش‌قلبی و کمک به دیگران، گناه تیره‌ورزی و فقر دیگران را از دست‌ها شست و تقصیرها را یکسر گردن دیگرانی قدرتمندتر یا داراتر انداخت. راویِ این گفتار پرتنش، که می‌تواند هر کدام ما باشد، در مسیری که می‌پیماید می‌فهمد نخستین کسی که باید برای بهتر شدن این دنیا خلع سلاح شود، خودش است. آیا شهامتش را دارد به جبهۀ مظلومان بپیوندد؟ والاس شان متولد ۱۹۴۵ نیویورک است؛ پدرش سی و پنج سال سردبیر هفته نامه‌ی «نیویورکر» بود، و کودکی و نوجوانی والاس سراسر به معاشرت با مهم‌ترین روشنفکران و نویسندگان زمانه‌اش گذشت. در دانشگاه درس تاریخ و فلسفه و اقتصاد خواند و بعد رو آورد به نمایشنامه‌نویسی. اولین نمایشنامه‌اش سال ۱۹۷۵ اجرا شد، «آخر شب ما» و تا امروز طی بیشتر از چهار دهه فقط هشت نمایشنامه‌ی دیگر نوشته. اواخر دهه‌ی هفتاد میلادی با چهارمین نمایشنامه‌اش «مری و بروس»، اقبال عمومی و خوشامد منتقدان را تجربه کرد و از آن پس اجرای هر نمایشنامه‌اش اتفاقی در تئاتر دنیای انگلیسی زبان بوده. «عمه دَن و لِمون»، «تب»، «عزادار اجیر»، «علف‌های هزار رنگ»، و «شب در رستوران تاک‌هاس» همگی جنجال‌ها و منازعات بسیار باعث شده‌اند، تا جایی که اجرای یکی دوتاشان حتا سال‌هایی در کشور خودش ممنوع بوده‌اند. منتقد بی محابای عملکرد صاحب قدرتان دنیا در همه جای عالَم است و آثارش هشدارهایی درباره‌ی خطر برآمدن دوباره‌ی فاشیسم و از دست رفتن ارزش‌ها و حقوق انسانی. بخشی از کتاب: تو سفرم ــــ یه هو تو سکوتِ قبلِ سحر تو اتاقِ یه هتلِ غریبه‌ای از خواب می‌پَرم، تو یه کشورِ فقیری که به زبونِ من حرف نمی‌زنن؛ دارم می‌لرزم و رعشه دارم ــــ چرا؟ یه چیزی شده ــــ یه اتفاقی داره می‌افته ــــ یه جای خیلی دوری، تو یه کشورِ دیگه. آره، یادم می‌آد. اعدامه. مقاله‌ی روزنامه‌هه می‌گفت ساعتش همینه، روزش همینه. نفسمو حبس می‌کنم تو سینه‌م. خب بعدش می‌آن ــــ می‌آن پیِ یه مَردی که رو تختش دراز کِشیده، یه مَردِ گربه مانندی که صورتش اون قدر گُنده‌س، اون قدر سیاهه، که نگهبان‌هایی که درِ سلول‌شو باز می‌کنن، باز دوباره می‌ترسن و می‌لرزن. موهای سرش و یه تیکه از پاشو می‌زنن، الکترودها دیگه تقریباً قالبِ پاش اَن. حالا نگهبان‌ها می‌بَرنش سمتِ اتاقه، با تسمه‌ی چرمی می‌بندنش به صندلی. دست‌هاشو جوری به دسته‌ی صندلی می‌بندن که شاهدها تکون خوردنِ دست‌ها رو نبینن، پاهاش هم بسته شده به پایه‌های صندلی ــــ به دلِ مَرده وحشت افتاده؟ یکی از آدم‌های مراسم پارچه می‌کِشه رو سرش و این جوری دیگه هیچ کدومِ ماها درد کِشیدن شو نمی‌بینیم، ترس شو نمی‌بینیم، پیچ و واپیچِ صورت شو نمی‌بینیم. چاک خوردنِ پوست شو! کلِ چیزی که می‌بینیم یه هیکله که یه هوا خودشو تو صندلیه می‌کِشه بالا. به نظرتون نمی‌آد ــــ وقتی دارین تو یه کشورِ غریبه‌ای سفر می کنین ــــ که بوها تُند و حال به هم زن اَن؟ نصفه شب که از خواب می‌پَرین ــــ یه دفعه ای ــــ وقتی یه ساعتِ عجیبی از خواب می‌پَرین ــــ وقتی یه جایی وسطِ سَفَرین و تو یه جای غریبه‌ای از خواب می‌پَرین ــــ حس نمی‌کنین ترس برتون داشته؟ جلوی رعشه مو نمی‌تونم بگیرم.
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
101.۳۹ مگابایت
مدت زمان
۰۱:۵۰:۴۵
نویسندهوالاس شان
مترجمبهرنگ رجبی
راویمانی حقیقی
ناشررادیو گوشه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۱/۰۵/۰۶
قیمت ارزی
5.۵ دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۱۰۱.۳۹ مگابایت
۰۱:۵۰:۴۵

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.5
از 5
براساس رأی 21 مخاطب
گیرا 🧲 (4)
پربار 🌳 (3)
5
ستاره
71 ٪
4
ستاره
14 ٪
3
ستاره
9 ٪
2
ستاره
0 ٪
1
ستاره
4 ٪
14 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5
اجرای روان 🎙️
پربار 🌳

روز پنجم دوره سی روزه کتابخوانی با این کتاب گذشت من کتاب های رادیو گوشه رو خیلی دوست دارم، تخصصی کار کردن و راوی های خیلی خوبی داره خود کتاب هم کتاب جالبی بود. مکالمه ذهنی هستش که ما توی تفکرات روزمره هم ممکنه بهش برخورد کنیم و یک دید متفاوت به دیدن پدیده ها و آدمای اطرافمون بوجود میاره قسمتی از کتاب که خودم خیلی دوست داشتم: احساسِ همدردی‌ای که تو دلم با فقرا دارم، زندگیِ فقرا رو تغییر نمی‌ده. اعتقادِ سِفت‌وسختِ من به تغییرِ تدریجی زندگیِ فقرا رو تغییر نمی‌ده. پدر و مادرهایی که ارزش‌های خوبو به بچه‌هاشون یاد می‌دن، زندگیِ فقرا رو تغییر نمی‌دن. هنرمندهایی که آثارِ هنری‌ای خلق می‌کنن که همدردی و ارزش‌های خوبو به آدم‌ها القا می‌کنه، زندگیِ فقرا رو تغییر نمی‌دن. شهروندهایی که هنرمندها و پدر و مادرها بهشون القا کردن ارزش‌های خوبو بپذیرن و حسِ همدردی نسبت به فقرا داشته باشن و به سیاستمدارهای روراستی رأی بدن که اعتقادِ سِفت و سخت به تغییرِ تدریجی دارن، زندگیِ فقرا رو تغییر نمی‌دن، چون سیاستمدارهای روراستی که اعتقادِ سِفت وسخت به تغییرِ تدریجی دارن، زندگیِ فقرا رو تغییر نمی‌دن.

5
پربار 🌳
گیرا 🧲

هر انتظاری که از یک نمایش صوتی داشتم رو به خوبی برآورده کرد. نمایشنامه خاص و نامتعارف با محتوای مرزشکن، و اجرای مونولوگ جذاب و گیرا از آقای مانی حقیقی همگی ترکیبهای برنده ای بودند. من اولین بار بود از والاس شان میخوندم و انقدر کله شقی و جسارت این نویسنده برام جالب بود که میخوام برم باقی آثارشون هم بخونم.

5

خود کتاب خیلی کار عجیب غریب و متفاوتی بود ، بسیار پسندیدم و اما صدای آقای مانی حقيقي فوق العاده بود ؛ با این که کار حالت مونولوگ بود ؛ اصلا خسته کننده نبود و به واسطه گویندگی ایشون تا آخر برای بنده جذاب باقی ماند. دست مریزاد 👏👏👏

5

بسیار کتاب جالبی هستش که انسان رو به فکر درباره ی داشته ها و نداشته های بشری و ارزش واقعی و تفاوت در نگاه به آنها و طبقات جامعه در اذهان مردم وا می داره، با خوانش بسیار حرفه ای و روان👌🏼.

5

این قسمت معرفی رادیو گوشه که می‌گه دلم می‌خواهد رادیو را بغل کنم مثل ناقوس شب اول قبر می‌مونه. ازش متنفرم😰

1

۰ امتیاز خیلی بی معنی و خشن و بیمار گونه است این کتاب اصلا پول خودتون رو هدر ندید به بهانه‌ی صدای هر کسی

5
اجرای روان 🎙️
تلخ ☕️
گیرا 🧲

داستان جذاب و تلخ با روایتی زیبا و صدای خوب اقای حقیقی کیف کردم

5

صدای آقای مانی حقیقتا هر داستانی را دلنشین میکند کتاب خوبی است

5

آقای حقیقی عالی خوندین دست مریزاد بسیار لذت بردم

5

اینو میگن ی نمونه ی خوب😍

نمایش 4 نقد دیگر
4.5
(21)
گیرا 🧲 (4)
52,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو
تب
تب
والاس شان

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
تب
تب
والاس شان
رادیو گوشه
4.5
(21)
گیرا 🧲 (4)
52,000
تومان