گمان نکنم هیچ نویسنده ای عراقی دربارۀ موطن خود به مانند غائب طُعمه فرمان نوشته باشد؛ دربارۀ آن در همۀ فصول و همه گاه نوشت. و اگر بخواهیم با اواخر دهۀ چهل و با دهۀ پنجاه [میلادی] آشنا شویم، چه بسا ناگزیر خواهیم بود به آثار او رجوع کنیم.
عبدالرحمن مُنیف، نویسنده
غائب طُعمه فرمان از بهترین کسانی است که امروز قلم به دست دارند.
غَسّان کَنَفانی، نویسنده
غائب طُعمه فرمان تقریباً یگانه نویسندۀ عراقی است که شخصیّت ها و وقایع را به طرزی واقعی در رمان های خود می نشاند.
جَبْرا ابراهیم جَبْرا، نویسنده و منتقد
رمان او از کفِ زندگیِ مردم با همۀ رویدادها و حوادث و مناسبات و جزئیّات و صحنه های آن برمی خیزد و شکل می گیرد و انگار نثر روزمرۀ زندگی را که تکراری و مأنوس می نماید به سطح حماسه و تاریخ، یعنی سطح کلّیّت، فرا می بَرد.
محمد جمال باروت، پژوهشگر و منتقد
غائب طُعمه فرمان فصل گمشده از تاریخ ادبیّات عراق را نوشته است، و این کار بی هیاهو صورت گرفته است، زیرا او از کوس و طبل نواختن بیزار بود و از هیاهوی محافل دوری می کرد و به بزرگداشت و ارزیابی بی اعتنا بود. جایزۀ او همین بود که رمانی بنویسد که مردم بخوانند. یگانه دغدغۀ او این بود که ارتباطش با خوانندگانش برقرار باشد. خوانندگان او خود جایزه و نشانِ اویند.
هادی العَلَوی، متفکّر و نویسنده