سوای جستار مربوط به اشغال کشور چین در قرن ۱۹توسط انگلیس و فرانسه ، سایر مقالات از نویسندگان فرانسه در قرون ۱۷ و ۱۸ و ۱۹ فرانسه می باشد است که آنان عبارتند از: لافونتن در قرن ۱۷ ، ولتر در قرن ۱۸ ، ویکتور هوگو در قرن ۱۹ که همه در کتابهای تاریخ ادبیات فرانسه می باشد : در پرسمان اشغال کشور چین توسط فرانسه و انگلستان ] همانگونه که ولتر درباره تاریخ در زمان روزگار خود بیان می کند ، بیشتر درباره حماقت ها و دیوانگی ها ، بی رحمی ها ، غارت و آوارگیهای مردم هر زمانه ایست و این گفتار ولتر در همین کوتاه نامه ما نیز بازتاب یافته است.
در جستار اشغال کشور چین ، سخن از تل انبوه دست و پاهای بریده و انباشته شده در برابر پایگاه نظامی اشغالگران و انتظار و نوبت گرفتن آنها برای بریده شدن یک دست یا پای دیگرشان می باشد و یا به آتش کشیدن قصر تابستانی و باستانی امپراتور چین و یا تحویل تابوت های کشتگان جنگ به روایت ولتر در جستارهای گوناگون خود مسببان و گردانندگان جنگها و ویرانیها از این جنگها و ویرانی ها به عنوان فتوحات و پیروزی های خود یاد می کنند آن هم با وجد و شادمانی و خوشحالی ! اما آنچه در اندیشه و اشعار و جستار متعلق به این شاعران و نویسندگان فرهیخته و انسان مدار بزرگوار دیده می شود در جهت مخالفت و محکوم ساختن و انتقاد و هجو و تمسخر برپاکنندگان و آتش افروزان این جنگها و عوامل ویرانی هاست: لافونتن و ولتر که گونه طنز را در نوشتار خود برتر و بیشتر و برگزیده و بکار گرفته اند ، هر یک حقایق جامعه انسانی را با قلم سحّار و نیشدار و برانگیزاننده خود و به روش خود آشکار ساخته اند : لافونتن با قراردادن شیر در مسند شاه و گرگ در جایگاه کشیش و قاضی و روباه در جایگاه مجیزگوی متملق و توجیه کننده گفتار و کردار قدرتمداران: دستگاه پوشالی عدالت و قاضی و پادشاه را به باد تمسخر و انتقاد می گیرد. ولتر نیز قلم طنز را که چون شمشیری برنده و آشکار کننده زشتیهاست در راه مبارزه با خرد ستیزی ، خرافات ، موهومات ، تصورات واهی جنگ افروزی و ... در میدان خرد و اندیشه درست به حرکت می آورد. این هر رو فریب و نیرنگ و ریاکاری را محکوم می کنند و عوام الناس را به دلیل پذیرش و تسلیم در برابر آنها نیز . و اما ویکتور هوگو ، پدیدآورنده آثاری چون حماسه قرون و بینوایان با سرواد حماسی و پرخاشگرانه خود دستگاه استبداد و خودسری و خودبینی ناپلئون سوم را به سختی به باد انتقاد گرفته و محکوم می کند و کارگران و کشاورزان را که هزینه جنگهای ویرانگر و بیهوده او را می پردازند ، سرزنش و ملامت می کند و هشدار می دهد که قدرت اصلی و واقعی از آنِ آنهاست و خود با سستی و بی غیرتی به ناپلئون تقدیم کرده اند. و بدین سان است که این سه نویسنده و شاعر آزاده و مردمی" قلم و قدم " را در راه " صلح و عدالت" به کار گرفته اند.
محمّد ترابی