اینکه فرهنگ حاکمی در اذهان عمومی وجود داشته باشد که بتواند تن آدمی، اعم از زنانه یا مردانه یا مردانۀ معزول شده از جنسیّتش، را از سنین کودکی، نوجوانی یا جوانی، به منزلۀ کالایی در جهت مقاصد شهوانی درک کند، و آن را به همان مقصود پرورش دهد و در آن دستکاری کند؛ گریزی از این واقعیت نیست که این نحوۀ دیده شدگی به معنای قطعیتِ تأثیرپذیری از ساختاری است که آن «نحوۀ ادراک» را بدان صورت رقم زده و پدیدار ساخته است...