در روزگار تیره و تار آلمانیها پس از شکست در جنگ جهانی اول و همزمان با برآمدن سایه یاس و نومیدی در جامعه آلمان، مردی پس از شکست کودتایش در زندان نشسته بود و کتابی را مینوشت که قرار بود بعدها مبنای اندیشه رایش سوم شود و جهان را به کام جنگی جهانگیر بکشاند.
این کتاب را که آدولف هیتلر بین سالهای ۱۹۲۴ و ۱۹۲۵ نوشت و تا ۱۹۴۵ بارها در آن تجدیدنظر کرد، بسیاری چندان جدی نپنداشتند و ادعاهای مطرح در آن را خیالبافی خواندند. ولی در سیام ژانویه ۱۹۳۳ حکومتی در این کشور به قدرت رسید که هنوز هم معماهای فراوانی در خود نهفته دارد. حل این معماهای تاریخی را تنها با دستیابی به متون اصیل تاریخی و بدون پیش داوری میتوان دریافت.
“نبرد من” از این جهت کتابی مهم و راهگشا برای پی بردن به راز و رمز به قدرت رسیدن دیکتاتور آلمان است که با نظریهها و ابداعات خطرناکش دنیا را دگرگون کرد.
بخش اول کتاب درحالی نوشته شده که نویسنده در یک دژ نظامی در باواریا زندانی بوده است. او چگونه و چرا به آن دژ روانه شد؟ پاسخ به این سوال بسیار مهم است زیرا این کتاب با وقایعی در ارتباط است که هیتلر را دچار مصیبت و گرفتاری کرده و به همین دلیل آن را تحت فشارهای عاطفی ناشی ازحوادث تاریخی زمان خود نوشته است.
“نبرد من” از زبان اول شخص نوشته شده و سرشار از ایدهها و بایدها و نبایدهایی است که هیتلر معتقد به انجام و پیشبرد آنها بود. کتاب از ۲۷ فصل تشکیل شده است که از خانه پدری و سالهای تحصیل هیتلر شروع میشود و با شکلگیری اندیشههای سیاسی و نژادی در او ادامه مییابد و به چگونگی ترقی حکومت و سیاستگزاریهای ایدهآل از نگاه هیتلر ختم میشود.