مایستر اکهارت (۱۳۲۹ ـ ۱۲۶۰ م.) عارف، شاعر، مدافع حقوق زنان، فیلسوف، واعظ و عالم الهیات بود. عدهای از ارباب کلیسا او را به سبب بعضی از گفتههای شطحآمیزش تکفیر کردند. عالمان برجستهی امروز دنیا متفقالقولاند که تکفیر اکهارت عادلانه نبوده است. او را تکفیر کردند زیرا از فقرا و مستمندان در برابر اغنیا دفاع میکرد. طریقت معنوی او، امروزه برای غربیان کمتر شناخته شده است. در حالی که بوداییان اکهارت را از خود میدانند و روانکاوانی مانند یونگ و مارکسیستهایی مانند بلوخ و فروم از او چیزها یاد میگیرند، بسیاری از مسیحیان حتی نام او را نیز نمیدانند، چه برسد به شناخت طریقت معنوی او.
طریقت معنوی مایستر اکهارت سنت معنویِ هستیمحور است. در حالی که سنتهای معنوی دیگر مسیحیت بر گناه ازلی انسان تأکید میکنند، مایستر اکهارت بر عظمت اُلوهی انسان و بر عشق و شفقت و زیبایی و سهیم شدن تأکید میکند. او خوش ندارد راه خود را با گناه آغاز کند، در نتیجه، با عشق آغاز میکند.
اکهارت راه خود را زیبا، دلپذیر، شاد و آشنا میخواند. نه آن است که هرچه زیبا و دلپذیر و شاد است آشنا نیز هست؟ آنچه مایستر اکهارت میگوید، همه تجربههای زیستهی اوست. او گرچه تحصیلات عالیه و دانشی عظیم داشت، اما زبانش ساده و روان و بیپیرایه بود. آنگونه که میزیست حرف میزد. او میگفت: «بهترین دانش آن است که از طریق زندگی کسب شود.» معنویت هستی محور اکهارت آفرینش را فعل خلاقهی اُلوهی میداند؛ فعلی که فاعل را در خود دارد. اکهارت معتقد بود که راه معنا از دل آغاز میشود. «از کجا آغاز کنیم؟ از قلب خویش. زیرا قلب چشمهی زندگیست و زندگی از قلب به اطراف جاری میشود.»...