در ترجمهی حاضر، واقعیت ساده و بیرحمانهی مردن و محتضران بازگو میگردد. اما در مواجهه با موضوعی تا بدین پایه عام و بعضا احساساتی، نگارنده با رویکردی بری از توهم و رازوری، تجربهی مرگ را تشریح میکند. این کتاب دربارهی سوگ یا ماتم ناشی از مرگ عزیزان نیست، بلکه دربارهی سوگ احتمالی عزیزان یا دیگرانی است که در حال مرگاند. به گفتهی مرتجمان: "روش او [ نوربرت الیاس] در این کتاب کوچک، همچنان که در اثر اصلی خویش فرآیند گسترش تمدن، به واقع در حکم پیشدرآمدی است بر روش تاریخنگاری میشل فوکو. مضمون اصلی این کتاب، سرکوب و واپس راندن مرگ از آگاهی عمومی و صحنههای حیات اجتماعی است. فرآیندی که از قضا هم پای روند پردهبرداری از جنسیت و روابط جنسی در قرن اخیر صورت گرفته است. در جوامع مدرن توسعه یافته، انسانها هرچند به شیوهای "بهداشتی"تر میمیرند، اما این مرگ در انزوای عاطفی کامل به وقوع میپیوندد. جابهجایی از بستر احتضار در میانهی خویشان و نزدیکان به تخت بیمارستان در میانهی پزشکان و پرستاران، خود معرف تغییری گستردهتر در شکلبندی اجتماعی و رفتار متمدنانه است، تغییری که دقیقا الزامات و دلالتهای سیاسی خاصی را نیز دربردارد".