- شاعر قصهها:
دنیای مولوی، دنیایی آمیخته به قصه و حکایت است. او عارف و شاعری قصهپرداز است. دلبستگی او به قصه و آمیختگی آن به کلامش تا به حدی است که هیچیک از آثارش را نمیتوان برکنار از وجه داستانی و قصهپردازانه دانست. همهی محققان آثار او اتفاق نظر دارند که او قصهپردازی چیرهدست است. دربارهی مثنوی و قصههای آن، گزیدههای متعددی وجود دارد؛ اما آثار نثر مولوی (فیهمافیه، مجالس سبعه و مکتوبات)، در میان مردم کمتر شناخته شدهاند. «بر لب دریای وجود» در تلاش برای رفع این کاستی به رشتهی تحریر درآمده است.
- گزیدهی قصههای مولوی:
«فیهمافیه» شامل ۷۱ سخنرانی، وعظ و درسگفتار مولانا است که از لحاظ سبک و محتوا، بسیار شبیه مثنوی است و مانند آن جنبهی تعلیمی قویای دارد. فیهمافیه کلامی گرم و دلنشین دارد و میتوان آن را مهمترین اثر منثور مولوی محسوب کرد. شگفتی وجود آدمی، عشق و ادب آدم، مجاهدهی با نفس، جانِ نماز، درد آن جهان و آخرتاندیشی، زهد و پرهیز از غفلت، غم فراق، مدارا با مردم و پرهیز از عیبگیری از دیگران، توجه به امور غایی و غرقهنشدن در چیزهای پیشپاافتاده، از محورهای اصلی حکایات و مثلهای فیهمافیه است.
«مکتوبات» شامل ۱۵۰ نامهی مولانا است. او در قصهها و اشارات داستانی در نامههایش، از مشیت الهی، درد فراق، انسانیت و نوعدوستی، کارسازی خدا، توکل به حق، وحدت پیام انبیا، ضرورت ابراز محبت و دوستی، نیکوکاری و احسان و تأثیر نیکوی آن و عشق و شیدایی سخن میگوید. در این نامهها به پیامبران و شخصیتهایی چون آدم، ایوب، یوسف، پیامبر و یاران آن حضرت اشاره شده و از شور و شیدایی آنان سخن به میان آمده است.
«مجالس سبعه»، چنان که از نامش پیداست، مجموعهای است از هفت خطابه یا مجلس وعظ مولوی. در مجالس سبعه برخلاف مکتوبات و فیهمافیه، از اشارههای مربوط به زندگی مولوی خبری نیست. در این حکایتها از موضوعاتی چون قدرت و کارسازی خدا، رابطهی عقل و نفس، شکر نعمتهای الهی، ضرورت توسل به سنت نبوی، نظارهی جمال حق و معراج حضرت پیامبر، رحمت و لطف الهی، تؤبه و آمرزشخواهی، یاد آخرت، ایمان و ناامید نشدن از رحمت خداوند سخن گفته شده است.
- قطرهای از دریای وجود
بندهای از بندگان حق را این قدرت بوده است که خود را برای دوستی فنا کرد؛ از خدا آن دوست را میخواست. خدای -عز و جل- قبول نمیکرد.
ندا آمد که: «من او را نمیخواهم که بینی.»
آن بندهی حق اِلحاح میکرد و از استدعا دست باز نمیداشت که «خداوندا در من خواستِ او نهادهای، از من نمیرود.»
در آخر ندا آمد: «خواهی که آن برآید، سر را فدا کن و تو نیست شو و ممان و از عالم برو.»
گفت: «یا رب، راضی شدم.» چنان کرد و سر را بباخت برای آن دوست تا آن کارِ او حاصل شد.
- کتاب صوتی بر لب دریای وجود:
«بر لب دریای وجود» که گزیدهای است که قصههای مولوی از سه اثر «فیهمافیه»، «مکتوبات» و «مجالس سبعه»، بههمت «شهابالدین عباسی» گردآوری شده است. نسخهی صوتی این اثر با همکاری «انتشارات مازیار» و با خوانش «خلیل هدایتی» تولید شده است.