انجام مصاحبه با آقای دکتر یوسف قریب و گردآوری خاطرات ایشان، درواقع به کتاب خاطراتی که با عنوان حزب و طنز در سال ۱۳۹۴ منتشر کردند و نقدی که آقای فریدون مجلسی بر آن نوشتند برمیگردد، که چون هر چه جستجو کردم، در کتاب فروشیها نبود و حتی ناشر کتاب هم نسخهای از آن نداشت، نهایتاً به لطف وساطت جناب مجلسی، باعث آشنایی من با ایشان و دریافت نسخهای از کتاب شد که با مهر فراوان برایم فرستادند.
پیش از خواندن این کتاب، در نقدی که بر خاطرات یکی دیگر از اعضای سابق حزب توده ایران نوشته بودم، از میان خاطرات پرشمار اعضای سابق این حزب، به جهاتی دو کتاب را متمایز کرده بودم، ولی بعد از خواندن کتاب حزب و طنز، دیدم که باید این کتاب را هم به شمار آن دو بیافزایم. از قضا جناب مجلسی هم عقیده مشابهی درباره کتاب داشتند و هر دو، هم عقیده بودیم که جای آن دارد که خاطرات جناب قریب به صورت جامعتری گردآوری شود. این بود که باز به لطف ایشان و راوی خاطرات قرعه فال به نام من خورد و با این که سابقه خبرنگاری یا مصاحبه با کسی را نداشتم، کار شروع شد.