این کتاب صرفا بدنبال کنکاش در سازمانهای بینالمللی و یا حکمرانی جهانی نیست، بلکه علاوه بر طرح نظریه سازمانهای بینالمللی، تلاش میکند تا روابط بینالملل با استفاده از این نظریهها بهتر شناخته شود. به عبارت دیگر، این کتاب قصد بررسی نظاممند تمام سازمانهای بینالمللی یا ساختار سازمانی نظیر سازمان ملل متحد را ندارد. هدف کتاب این است که با بررسی نظریه سازمانهای بینالمللی و کاربردی کردن آن در تعدادی از سازمانهای بینالمللی، راههایی را پیشنهاد دهد تا به ما در فهم عمیقتر نقش سازمانهای بینالمللی در سیاست بینالملل کمک کند. بنابراین متأثر از این هدف، کتاب ابعاد مختلف حکمرانی جهانی نظیر نقش سازمانهای غیردولتی و جامعه مدنی جهانی در روابط بینالملل را مورد مداقه قرار میدهد.
کتاب حاضر منبعی تکمیلی در کنار سایر کتب سازمانهای بینالمللی بوده، و به دانشجویان نشان میدهد که چگونه میتوانند با استفاده از ابزارهای تحلیلی و نظری فهم خود را از نحوه شکلگیری، فعالیت و اثرگذاری سازمانهای بینالمللی افزایش دهند. به بیانی دیگر، این کتاب سعی دارد تا آنچه که به نظر من «شکاف بین کتابهای سازمانهای بینالمللی و نظریه سازمانهای بینالمللی است» را پر نماید. کتابهای بسیار خوبی درباره نظام ساختاری، سازمانی و اداری سازمانهای بینالمللی بهویژه سازمان ملل متحد وجود دارند اما عمدتاً فاقد بنیادهای نظری میباشند و یا مباحث نظری در آنها مورد غفلت قرار گرفته است. همچنین کتابهایی در مورد مباحث نظری در سازمانهای بینالمللی وجود دارد لیکن عمده مباحث آنها به تمایز بین نظریات واقعگرایی و لیبرالیستی تمرکز داشته و بهطور جزئی نظریه سازمانهای بینالمللی را بطور کاربردی مورد توجه قرار داده اند. اگرچه در مورد نظریه سازمانهای بینالمللی منابعی وجود دارد که این شکاف را پر کنند اما آنها نیز به مسائل خاص یا سازمانهای خاصی عنایت دارند. بنابراین، کنار هم قرار دادن این سه دسته از منابع و بهرهبرداری از آنها برای دانشجویان، چالشی بزرگ محسوب میگردد. با این وصف منبع پیش رو به دنبال آن است که بین این سه دسته از منابع ارتباطی علمی برقرار سازد.
«ساموئل بارکین»