فلسفه از دیرباز در فضایی نظریه پردازانه بوده و از دیدگاه عموم مردم متعلق به افراد دانشگاهی است. متیو کرافورد در کتاب فیلسوفی در تعمیرگاه، تلاش میکند آموزههای فلسفه را در فضای عملی و زندگی روزمره وارد کند و فهمیدن جهان پیرامونمان را با دستهای روغنی و دانش عملی به دستهای جوهری و دانش نظری ترجیح میدهد.
فیلسوفی در تعمیرگاه کتابی است در نقد مجازی گرایی. بخشی از این کتاب درباره وابستگی به تکنولوژی است. متیو کرافورد معتقد است پیشرفت فناوری باعث شده انسان امروز هر چه بیشتر وابسته به دنیای مجازی شود و از اشیا پیرامونش غافل شود. این وابستگی به تکنولوژی منجر به منفعل شدن انسان شده است. در نتیجه ما بخشی از تواناییهایمان را ازدستدادهایم. بهعنوانمثال این روزها اگر بخواهیم جایی برویم، اولین گزینه برای پیداکردن مسیر استفاده از برنامههای مسیریاب است. کافی است این برنامهها برای دقایقی قطع شوند تا ما بهراحتی گم شویم و نتوانیم راه خود را پیدا کنیم.
کاهش استفاده از ابزار باعث شده تا ارتباط ما با اشیا اطرافمان هم تغییر کند و روزبهروز منفعلتر و وابستهتر شویم. چیزی را که قبلاً خودمان میساختیم اکنون باید بخریم. همینطور وسایلی که قبلا خودمان تعمیر میکردیم اکنون در صورت خرابی یا باید بهطورکلی آنها را ازردهخارج کرده و یا تعمیر آن را به یک تعمیرکار حرفهای بسپاریم که در بیشتر موارد منجر به تعویض بخش زیادی از وسیله شده چون یک خرابی جزئی قابل تعمیر نیست. متیو کرافورد در این کتاب از یک آرمان بی زمانی سخن میگوید که در این زمانه مورد بیتوجهی قرار گرفته است.
نویسنده میگوید فرهنگ مهندسیای این روزها در حال گسترش است که تلاش میکند عملکردها را از دید پنهان کند. کافی است موتور خودروهای امروزی را ببینید که شبیه شی یکپارچهای شدهاند که معلوم نیست درون آن چه خبر است. روکشی روی موتور قرار دارد که حتی با پیچهای معمولی همبسته نشدهاند تا کسی از روی کنجکاوی نتواند آنها را باز کند.
کرافورد با بررسی سیستم آموزشی ایالات متحده میگوید دروس فنی و حرفهای به تدریج در مدارس کم رنگتر شدهاند و کارگاههای مهارت عملی جای خود را به سایتهای کامپیوتری دادهاند. این روند که در مدارس شکل گرفتهاند، به تدریج در جامعه هم نمود پیدا میکند. این باعث میشود بسیاری از ما تجربه تعمیر یا ساخت اشیا واقعی نداشته باشیم. در صورتی که اجدادمان به راحتی با دستهایشان کار میکردند و جهان را با دستها و کار عملی درک میکردند. به همین دلیل است که به قول هایدگر اصیلترین رابطه ما با جهان نه از دیدن بلکه از طریق دستها است.
یکی از ایدههای فلسفی کتاب تفاوت بین شی (thing) و وسیله (device) است. نویسنده کتاب به نقل از یک فیلسوف میگوید ارتباط ما با اشیا (thing) یک رابطه دوطرفه و متقابل است. مثل ساز که آن را مینوازیم و چیزی متفاوت از خود شی خلق میکنیم. درصورتیکه وسیله (device) برای ما چیزی است برای مصرف کردن بدون اینکه با آن ارتباطی برقرار کنیم و روی آن تاثیر بگذاریم. وسیله نیازی به تعامل با ما ندارد و ما نقشی در شکلگیری یا خلق مفهومی جدید نداریم. مثل استفاده ما از تلویزیون.
متیو کرافورد پیش از ترک کارش بهعنوان مدیر اجرایی در یک اتاق فکر مرتبط با شرکتهای نفتی، در مسیر شغلیای قرار داشت که اکثر مردم آن را میپسندند. او در کتاب جدیدش فیلسوفی در تعمیرگاه به این موضوع میپردازد که جامعه ارزشی بیش از اندازه برای شغلهای پشت میزی قائل است و این میزان ارزش برای حرفههای فنی بهاندازه کافی نیست.
متیو بی کرافورد (Matthew B. Crawford) استاد فلسفه در دانشگاه ویرجینیا است. او در رشته فیزیک تحصیلکرده و سپس تحصیلات خود را در فلسفه سیاسی ادامه داده است. کرافورد تعمیرکار موتورسیکلت هم هست و در کنار تدریس در دانشگاه در تعمیرگاه خودش همکار میکند. او تجربه زیستی خود را بهعنوان یک مکانیک موتورسیکلت را با دانش نظری خود بهعنوان یک استاد فلسفه در هم میآمیزد و به مفاهیم نظری، با دید عملکردی مینگرد. کرافورد معتقد است در تعمیرگاهش بیشتر از دانشگاه فکر میکند و خلاقیت دارد و دنیای اطرافش را کشف میکند.
کتاب "فیلسوفی در تعمیرگاه، جستاری دربارة ارزش کار" توسط انتشارات ترجمان و با ترجمه کمیل سوهانی در سال 1400 به زبان فارسی چاپ شده است. البته نام کتاب اصلی "Shop Class as Soulcraft: An Inquiry Into the Value of Work" است. از ویژگیهای ترجمه فارسی این کتاب داشتن یک مؤخره است که مسائل مطرح شده در کتاب را با شرایط ایران مقایسه میکند. همچنین پاورقیهای مترجم اطلاعات خوبی به خواننده فارسیزبان میدهند.
«سامانههای خبره» اصطلاحی است که اولینبار توسط محققان هوش مصنوعی ابداع شد. این سامانهها ابتدا در ارتش و بهمنظور فرماندهی جنگ رشد کردند و سپس برای مشابهسازی تخصصهای صنعتی در حوزههایی از قبیل حفر چاه نفت و تعمیر و نگهداری خطوط تلفن به کار گرفته شدند. پس از آن به تشخیص
پزشکی و نهایتا به حوزههای مالی و مشاورة حقوقی راه پیدا کردند که به لحاظ شناختی حوزههای مبهم و بهشدت پرسودی هستند. باربارا گارسون، در کتاب «کارگاه بهرهکشی الکترونیکی»: رایانهها چگونه دفاتر کاری آینده را به کارخانههای گذشته تبدیل میکنند، توضیح میدهد که چطور از نبوغ فوقالعادة انسان برای کاهش نیاز به نبوغ انسانی استفاده شده است. او درمییابد که هدف سامانههای خبره، همانند اصول منطقی در مدیریت علمی تیلور، «انتقال دانش، مهارت و تصمیمگیری از کارگر به کارفرماست». همانطور که در مطالعات زمانسنجی و حرکت سنجی تیلور هر حرکت کاری یکپارچه و منسجمی به بخشهای جزئی تقسیم میشد. در مهندسی دانش جدید هم همان مطالعات مفصل انجام میشود تنها با این فرق که آنها بهجای آجرچینی تصمیمگیری را تجزیه میکنند؛ بنابراین مطالعهی حرکت و زمان به مطالعه فکر و زمان تبدیل شده است ... برای ایجاد یک سامانة خبره، اطلاعات از یک متخصص مشغول به کار کسب میشود و سپس یک مهندس دانشآموز آن را همانندسازی میکند. معمولاً تا چند هفته یا چند ماه با یک متخصص مصاحبه میشود. مهندس دانش کار متخصص روی نمونه مسائل را تحتنظر گرفته و از او عواملی را که در اتخاذ تصمیمات ظاهرا شهودیاش موّثر است بهدقت میپرسد. نهایتا صدها یا هزاران قاعده کلی به رایانه داده میشود. حاصل آن نرمافزاری است که میتواند بهجای محاسبه با معادلات صرف، به طور اصولی «تصمیم بگیرد» یا «نتیجهگیری» کند. هر سامانه خبره پیشرفته باید بتواند همانند یک متخصص واقعی برای نتیجهگیری از دادههای «نامعلوم» یا ناقصی که علیالظاهر راهنما است ولی احتمال رد شدنش زیاد است استفاده کند. بهعبارتدیگر از قدرت قضاوت استفاده میکند (یا جایگزین آن است).
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۷۵ مگابایت |
تعداد صفحات | 280 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۲۰:۰۰ |
نویسنده | متیو بی کرافورد |
مترجم | کمیل سوهانی |
ناشر | ترجمان علوم انسانی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Shop class as soulcraft |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۰۲/۱۵ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 69,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
با طرح فورد، تولید انبوه شروع شد و مشاغلی که بصورت استادکاری انجام میشد، به مراحل کوچک و ساده و تکراری شکسته شد. کارگران خطوط تولید کار ساده ای را بصورت تکراری انجام میدهند و معمولا مهارت خاصی کسب نمیکنند. در سالهای اخیر انقلاب اینترنت و کامپیوتر هم مشاغل زیادی ایجاد کرده که خروجی قابل لمسی ندارند. تجربه ی مشابهی که من داشتم ساخت چندین مدل از دستگاهها و وسایل در نرم افزار SketchUp بوده. ولی در نهایت دیدم که نتیجه ی کارهای من فقط فایلی در کامپیوترم بوده و تبدیل به دستگاه قابل استفاده نشده. این کتاب به بیان برتریِ کارهای فنی و دستی نسبت به کارهای ذهنی و تکراری پرداخته. بنظر جامعه به مشاغل »واقعی« مثل نانوا، خیاط، کفاش و ... بیشتر نیاز دارد تا مدیر و مشاور و کارمند. موضوع دیگر که در کتاب به آن اشاره شده، ایجاد نوعی مخفی کاری توسط سازندگان محصولات است که باعث کاهش آگاهی مشتریان از نحوه عملکرد محصولات و در نتیجه منجر به وابستگی بیشتر آنها به شرکت تولید کننده کالا میشود. مثالهای استفاده از قطعات غیر قابل تعمیر، استفاده از قطعات انحصاری و اتوماسیون بیش از حد در محصولات، از مثال های این عملکرد شرکت ها است. موضوع، جذاب است ولی کتاب ( بجز یکی دو فصل) راحت-خوان نیست و احتمالا اشکال از ترجمه است.
برای من کتاب بسیار کسالت آور و دشوار پیش میرفت به قدری که قبل از نیمه کتاب آن را کنار گذاشتم.البته که من اصولا رمان خوان هستم و تصور می کردم این کتاب هم در قالب داستان باشد اما کتاب بحث های فلسفی در ستایش مهارت و آثار سو نادیده گرفته شدن آن در زندگی با جملاتی سنگین بود و کمکم کلمات فنی هم به آن اضافه شد.
جدا از موضوع کتاب که بسیار جذابه، باید از ترجمه روان و به خصوص ویراستاری فوقالعاده صحیح این کتاب تشکر کنم. واقعا خسته نباشید و دست مریزاد