کابوسهای درخت پرتقال رمانی رمزآلود و نمادین است که مائده مرتضوی آن را نوشته و نشر چشمه منتشر کرده است. رمان درباره دختری به اسم هدیه است که کابوسهای عجیبی میبیند و حالا با وارد شدن به خانه پدری، سعی دارد علت این کابوسها را دریابد. اسرار پنهانی در زندگی هدیه وجود دارند که نویسنده با وارد کردن عنصر مکان (خانه پدری) به داستان، خواننده را با این اسرار روبهرو میکند. واقعیت چیست؟ در این خانه چه گذشته است؟ چرا هدیه این کابوسها را میبیند و...؟ اینها همه سوالاتی است که نویسنده در هفت فصل بهشان پاسخ داده.
کابوسهای درخت پرتقال رمانی عمیق است که هم از عناصر ژانر جنایی-معمایی استفاده کرده و هم با شخصیتپردازی عمیق، ما را به درونِ شخصیت اصلی داستان میبرد. نویسنده به این صورت توانسته مباحث روانکاوی را نیز به خوبی در داستان خود بگنجاند. این اثر یکی از بهترین داستانها و رمانهای ایرانی است که چندبار تجدید چاپ شده.
هدیه در آستانه ۴۰ سالگی، متوجه خانهای میشود که به او میگویند خانه پدریاش است. او تصمیم میگیرد خانهای که در آن بزرگ شده را ترک کند و با یک چمدان، به خانه پدری برود. هم شخصیت هدیه و هم هویت این مکان، پر از حس ابهام و رمزآلودگی است که باعث میشود مخاطب کنجکاوی بیشتری برای فهمیدن واقعیت پیدا کند.
نویسنده توانسته شخصیت هدیه و پیچیدگیهای او را به خوبی روایت کند تا مخاطب بتواند هرچه بیشتر به داستان نزدیک شود. هدیه کابوسهای عجیبی میبیند. هر فصل این کتاب (به جز فصل آخر) با یک کابوس شروع میشود. عناصر خانه، درخت پرتقال، حوض، کارد و خون، مدام در کابوسهای هدیه تکرار میشوند که دارای معانی خاصی هستند و با شخصیت اصلی داستان ارتباط دارند. هرچند هدیه برای رهایی از کابوسهای خود پا به خانه پدری میگذارد، اما اتفاقاتی برای او میافتد که خودش و مخاطب را شگفتزده میکند. رفتوآمد بین زمان حال و گذشته، کابوسها، خانه پدری، ذهن خشن و رویابین هدیه و...، از بخشهای مهم داستان هستند که با یکدیگر ارتباط دارند.
هدیه در شب اول خانه پدری، صداهایی عجیب میشنود. صداهایی از آدمهایی که در آن خانه قدم میزنند و زندگی میکنند. این آغاز یک ماجرای عجیب در خانه پدری است. هدیه که آمده تا همهچیز را درست کند، خاطرات دست از سر او برنمیدارند و اشیاء و مکان، خاطرات کودکی را به یاد او میآورند. این رمان شما را تا لحظه آخر با خودش همراه میکند.
مائده مرتضوی یکی از نویسندگان موفق ایرانی است که پیش از نوشتن کتاب، در نشریههای مختلف مشغول نوشتن بود. او قلم برجستهای دارد و کتابهایی که نوشته، مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته است. یکی دیگر از آثار موفق دیگر این نویسنده، «سه سکانس از پاییز» نام دارد که در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است. مائده مرتضوی در زمینه ترجمه نیز فعالیت میکند و کتابهایی مثل «یک یادداشت دیگر»، «شب به خیر زامبی» و «صورتحساب» را به فارسی برگردانده است. از این نویسنده، دو فیلمنامه و چند داستان کوتاه نیز در دسترس است.
اگر از مطالعه رمانهای رمزآلود و عمیق لذت میبرید، از خواندن این کتاب بینهایت لذت خواهید برد. رمان کابوسهای درخت پرتقال پر از مضامین عمیق روانی است که شما را با لایههای عمیق خودتان نیز پیوند میدهد و باعث میشود لحظاتی را به کشف و اکتشاف بگذرانید. کتاب پیش رو میتواند برای ساعتها شما را از دنیای بیرون جدا کند و به عمق داستان بکشاند.
صبح روز اولی که دراين خانه بیدار شدم بعد خوردن صبحانه، نانهای باقیمانده را گذاشتم توی یخچال و استکانبهدست رفتم توی تراس. چشم انداختم به باغچه، جایی که شب قبلش پیست رقص بود. ذهنم فلاشبک زد به خوابی که دیده بودم: به موهای روغنزده، کفشهای ورنی سیاه براق، تودهی ابریشم و ساتن و پر و روبان و کلاه. باغچه تروتازگی خواب را نداشت؛ زير گردوغبار واقعیت پلاسیده بود. موزاییکهای دورتادورش جرم گرفته بودند. مثل کاشیهای سردر خانه که لعابشان رفته بود. همهچیز مات و کدر بود. بهجز درخت - درختم. رفتم توی باغچه. هر چه به درخت نزدیکتر میشدم خاک زیرپاهایم نرمترمیشد. خاک کنارهها سفتتربود. گوشم از خش خش خندهی برگها پرمیشد و چشمهایم از پنجههای نازک و خشک درخت شاخهها خم شده بودند. انگار بخواهند چیزی را بگیرند. دست کشیدم به تنهاش، پوستهپوسته و ترکخورده، با شیارهای عمیقی که نه نرم بود، نه نارنجی، نه داغ؛ سرد بود و سفت و خاکستری. مستأجرهای قبلی عمدا آبش نداده بودند تا خشک شود تا برای قطع درخت جریمه نشوند. شهرداری حساب تکتک درختها را داشت. به خصوص درختهای پابهسن گذاشته. اگرپدر بود آناً سنوسالش را تخمین میزد. میگفت هر درختی که خشک شود، رگوریشهی چند نفر را میخشکاند. خاک پای درخت با بقیهی باغچه فرق داشت اما همانطور بریدهبریده و ترکخورده بود. مثل پازل هزارتکهای که هیچ تصویری رویش نیست.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 821.۱۵ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 151 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۰۲:۰۰ |
نویسنده | مائده مرتضوی |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۰۲/۰۱ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 40,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خوب بود، قسمت گذشته خیلی مبهم بود، معلوم نشد چرا دختر نزد اون خانواده بزرگ شد و پایان بازش رو هم اصلا دوست نداشتم، به نظر من ما با فکر و ایدهی نویسنده پیش میریم و هر نویسنده وظیفه داره پایانی برای داستانش ایجاد کنه.
سلام.داستان اصلا عاشقانه نیست.ترسناک هم نیست.میتونی تصورش کنی.داستانش درباره روزمرگی های یه دختره که ارزش خوندن دارع و وقتی میخابع میره به گزشته.یکم شبیه داستان های صادق هدایت.خیلی بد تموم شد
داستان خوبی داشت و قصه خوب پیش میره. اما اصرار بر اینهمه اصطلاحات سینمایی اگر تعمدی نباشه به نظر من روایت رو لوس کرده. میگم اگر تعمدی نباشه چون من این تعمدی رو نتونستم حس کنم.
به نظرم نسبت به نوشته های اخیر نویسندگان ایرانی خوب بود ولی من به شخصه با این ژانر ارتباط برقرار نمی کنم.
داستانش واقعا قشنگ بود ولی ایکاش یکم ادامه دار تر بود به جزییات توجه بیشتری میشد درکل خوشم اومد
کتاب جالبی بود.سلده و روان.ولی آخرش متوجه نشدم چی شد
داستان جذابی داشت و ریتمش کند نبود
عالی