دنیای کنونی در شرایطی قرار دارد که یکی از اصول پذیرفته شده در مورد ماهیت آن، تغییر مستمر متغیرهای اقتصادی و سیاسی است که این تغییرات باعث شکلگیری تهدیدها و فرصتهای متعدد برای کشورها و ملتهای جهان میشوند. در این شرایط، تأمین ثبات و امنیت اقتصادی نیازمند آن است که از یکسو، آمادگی لازم برای مقابله با انواع تهدیدها و چالشها را داشته باشیم و از سوی دیگر، از فرصتهای پیشروی خود به نحو مطلوب استفاده کنیم. در واقع مدیریت مناسب کلان اقتصادی و توجه به فرصتها و تهدیدهای پیش روی ملتها یکی از عوامل تعیینکننده آینده کشورهاست.
یکی از کشورهای مهم آسیایی که در طول یک قرن اخیر توانسته با مدیریت مناسب در مقابل فرصتها و تهدیدها، پیشرفت قابل توجهی داشته باشد، کشور ژاپن است. این کشور پس از شروع اصلاحات در دوره میجی (دهههای آخر قرن ۱۹ میلادی) روند تقویت اقتصاد خود را شروع کرد و با وجود صدمات فراوانی که در جنگ جهانی دوم متحمل شد، توانست تا اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی به هدف دولتمردان آن -یعنی رسیدن به سطح استاندارد زندگی کشورهای پیشرفته غربی- دست پیدا کند. تحولات سریع اقتصادی که از اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی بهوجود آمدند، باعث شدند که سه دهه سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰ میلادی به یکی از پرچالشترین دورههای این کشور تبدیل شود، چراکه در این دوره حوادثی مانند بحرانهای نفتی، کاهش نرخ رشد اقتصادی و حتی منفی شدن آن، کاهش شدید نرخ ارز، بحران جنوب شرق آسیا، ترکیدن حباب بازارهای مالی و... به وقوع پیوست که ژاپن را به شدت تحت تأثیر قرار داد.
از آنجایی که پیشرفت، توسعه و تقویت امنیت اقتصادی ایران از طریق مقابله با چالشها و استفاده از فرصتها از اهداف مهم سیاستگذاران کشور محسوب میشود، مطالعه عملکرد اقتصادی ژاپن در سه دهه پرچالش منتهی به سال ۲۰۰۰ میلادی میتواند نکات و آموزههای مهمی را بازگو کند و نحوه مدیریت این کشور در مقابل تغییرات میتواند به عنوان راهنمای اولیه برای مدیران و تصمیمگیران کشور نیز مورد استفاده قرار گیرد.
کتاب حاضر که به مطالعه تحولات اقتصادی ژاپن در دوره ۳۰ ساله یادشده پرداخته است، به سئوالاتی چون ۱- چرا ژاپن پس از دههها رشد اقتصادی وارد دوره رکود شد؟ ۲- تأثیر روند یادشده بر روند تولید و ساختار تولیدی به چه صورت بود و مدیریت کلان این کشور به چه سمتی حرکت کرد؟ ۳- عکسالعمل افراد و نوع زندگی آنها در این شرایط چه تغییری کرد؟ ۴- حباب اقتصادی دهه ۱۹۹۰ در ژاپن چرا به وجود آمد و پیامدهای آن چه بود؟ و در نهایت اینکه ۵- ژاپن در شرایط داخلی یادشده نسبت به فرآیند جهانی شدن چه عکسالعملی از خود نشان داد؟ پاسخ میدهد.
کتاب «واکاوی اقتصاد ژاپن بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰» که به قلم یکی از اساتید اقتصاد دانشگاه توکیوی ژاپن به نام «ماکاتو ایتو» نوشته شده است با دیدگاهی انتقادی و در چارچوب تفکرات مارکسیستی به بررسی سوالات اشاره شده در بالا پرداخته و تحولات اقتصاد ژاپن در طول سه دهه منتهی به سال ۲۰۰۰ میلادی را مطالعه کرده است. همچنین تحولاتی که هم در درون شرکتها و هم در سطح خانوارها در مقابل تغییرات یادشده به وجود آمده را مورد بررسی قرار داده است.
دلیل انتخاب این کتاب برای ترجمه از سوی مؤسسه تحقیقاتی تدبیر اقتصاد آن است که وجود یک دیدگاه انتقادی نسبت به نظام سرمایهداری در این کتاب باعث میشود با نگاه دقیقتری نقاط ضعف این نظام در مواجهه با شوکها با توجه به شرایط کنونی که از یک سو چالشهای اقتصادی مهم مانند تحریمهای ظالمانه غرب و کاهش شدید قیمت جهانی نفت برای کشور وجود دارد و از سوی دیگر، برخی افراد راهحل برونرفت از این شرایط را تعدیل ساختار اقتصاد کلان کشور و حرکت بیشتر به سمت اقتصاد مبتنی بر بازار میدانند، مورد توجه قرار بگیرد.
البته ادعای بالا به معنای آن نیست که اقتصاد مبتنی بر بازار تماماً دارای ضعف است، بلکه موضوعی که توسط مؤسسه تحقیقاتی تدبیر اقتصاد پیگیری میشود آن است که تأکید بیش از حد بر نظام اقتصادی مبتنی بر بازار میتواند دارای تبعات منفی بر اقتصاد کشور باشد که شاهد این مدعا تحولات مورد مطالعه در این کتاب در کنار حوادثی مانند بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ میلادی است. تلاش مؤسسه بر این است که مزیتها و کاستیهای نظام اقتصادی مبتنی بر بازار تا حد ممکن شناسایی شود و با ارایه محصولاتی مانند کتاب پیش رو، کارشناسان، صاحبنظران و سیاستگذاران کشور برای تحلیل و تصمیمگیری بهتر یاری شوند.
مدیر موسسه تحقیقاتی
تدبیر اقتصاد