کتاب گامبی وزیر در نگاه کلی شاید یک رمان درخشان و پر جایزه نباشد اما، نوشته شدن و انتشار آن در سال ۱۹۸۳ یعنی دقیقاً زمانی که هنوز مسابقات شطرنج بهصورت کاملاً جدی و در سطح بینالمللی برگزار میشد و درحالیکه جو بردوباخت در این بازی مابین کشورهای امریکا و روسیه، بهصورت جنگ سردی میانشان بهحساب میآمد، منتشر شدن کتابی که قهرمان شطرنجش زن بود و در این مسیر تمامی مردانی که رقیبش بودند را یکی یکی کنار میزد، خودش جای تأمل و تفکر دارد.
در فرایند خواندن این کتاب، که در سال ۱۹۸۳ نوشته شده، خواننده با تمامی مشکلات روحی و شخصی فرد اصلی کتاب به نام الیزابت آشنا میشود. تویس برای تشریح این مشکلات به زیبایی و ظرافت از رنگها استفاده میکند بهطوریکه خواننده در توصیفات بعدی هم متوجه فضای حاکم بر احوالات نفر اول کتاب میشود. دیالوگهای بین افراد طوری تنظیمشده که شخصیت هر فرد در بین کلمات حفظ میشود. بهطورکلی نویسنده آنقدر ماهرانه داستان را به رشته تحریر درآورده است که مینی سریال ساختهشده از آن نیز بسیار خوشساخت است.
در هر فصل از کتاب و در کنار هر اتفاقی که برای شخصیت اول کتاب رخ میدهد، نویسنده عقبگردی به گذشته و دوران کودکی الیزابت دارد تا خواننده کودکی سخت و علت روان پریشان او را فراموش نکند.
این کتاب با حجم کمی که دارد، داستان عمیقی را در خود جا داده است. میتوانید برای خرید کتاب گامبی وزیر (queen’s gambit) به سایت فیدیبو مراجعه کرده و یا توسط اپلیکشین فیدیبو، با دانلود پی دی اف کتاب گامبی وزیر از خواندن آن لذت ببرید.
هرگز حتی فکرش را هم نمیکنیم که یک اتفاق هرچقدر ناخوشایند، چقدر میتواند مسیر زندگی ما را تغییر دهد. کتاب گامبی وزیر در چهارده فصل زندگی شخصیتی تخیلی را در زمان و مکان و حتی اتفاقات واقعی به تصویر میکشد. دختری به نام الیزابت که در یک تصادف رانندگی مادرش را از دست میدهد و به یتیمخانه میرود. درامی غمانگیز که میتواند آینده یک دختر را تاریکتر از آنچه هست کند. اما داستان با یک دیدار اتفاقی در انباری بهکل عوضشده و الیزابت با آیندهی حرفهای خودش و با آنچه که نبوغ او را به تصویر میکشد آشنا میکند. شطرنج!
الیزابت در طول داستان گامبی وزیر تلاش میکند با وجود مشکلات روحی و اعتیاد به داروهای آرامبخش، در مسیر شکست رقبای مرد قدم بگذارد و در فضایی مردانه به دنبال موفقیت و پیروزی است. الیزابت درحالیکه شخصیتی سست و روانی بیمار دارد در تمامی مسابقات و میان عموم مردم خودش را استوار و محکم و دارایی روحیهای قوی نشان میدهد. در پایان نیز الیزابت با عواقب سرکوب مشکلات روانش مواجه میشود و پشت سر گذاشتن مسیری سخت و دشوار با معنای واقعی زندگی روبهرو میشود..
والتر تویس که یک نویسندهی آمریکایی است یک سال بعد از انتشار کتاب گامبی وزیر یعنی در سال ۱۹۸۴ از دنیا رفت. وی از سن ۱۱ سالگی به کتابهای علمی و تخیلی علاقهمند بود و در دورانی که در دبیرستان تدریس میکرد به نوشتن داستانهای کوتاه برای نشریات مختلف اقدام کرد.
والتر تویس از آن دسته نویسندگانی بود که در زمان حیاتش هیچگاه آنطور که شایستهی تقدیر و شناخته شدن بود شناخته نشد و هرگز نامش در بین بهترین نویسندگان معاصر قرار نگرفت. اما قلم بینظیر نویسنده بهگونهای وقایع را به تصویر میکشد و از عناصر طبیعی مانند خورشید در توصیفاتش استفاده میکند که خواننده خود را در لحظهلحظهی اتفاقات کتاب گامبی وزیر، در کنار شخصیت الیزابت گذاشته و در تمامی دوران غم و شادی، پیروزی و شکست با او همدردی میکند. به همین علت هم در سال ۲۰۲۰ سریال ۷ قسمتیای با همین نام با اقتباس از کتاب پخش شد و مجدد این کتاب مورد اقبال عمومی قرار گرفت. بیلیارد باز، اولین رمان وی، در سال ۱۹۵۹ و پس از آن، رمان مردی که به زمین سقوط کرد در سال ۱۹۶۳ چاپ شد. از باقی آثار او میتوان به مجموعهی داستانی دور از خانه (۱۹۸۱)، مرغ مینا (۱۹۸۰)، قدمها خورشید (۱۹۸۳) و رنگ پول (۱۹۸۴) که ادامهی بیلیارد باز است اشاره کرد.
کتاب گامبی وزیر سال ۹۹ توسط مهسا صباغی به فارسی ترجمهشده است. این ترجمه بسیار روان و خوانا بوده و انتشارات آذرباد آن را منتشر کرده است. مترجم دربارهی ترجمهی این کتاب و استفاده از واژه وزیر گفت: نام اصلی این کتاب queen's gambit، به معنی گامبی ملکه است که یک حرکت شطرنج بهحساب میآید. اما به دلیل قدمت بازی شطرنج و سرمنشأ شرقی آن و به علت تفاوت در نامگذاری مهرههای بازی، بهجای ملکه از وزیر استفاده کردم. البته که دلیل نامگذاری این کتاب با روایت آن و دوران تاریخی نوشته شدن آن کاملاً هماهنگ و هم مسیر است.
بث خبر مرگ مادرش را از زنی که توی دستش یک کلیپ بورد داشت، شنید. روز بعد عکس او توی روزنامه هرالد-لید چاپ شد. عکس توی ایوان خانه خاکستریرنگی که توی خیابان میپل وود درایو قرار داشت؛ گرفتهشده بود و بث را با پیراهن کتان سادهای نشان میداد. حتی آن موقع هم ظاهر کاملاً سادهای داشت. زیر عکس نوشتهشده بود: «الیزابت هارمن، کودکی که در تصادف زنجیرهای دیروز در جاده نیوسرکل یتیم شد و حال آیندهای نامعلوم در انتظار اوست. الیزابت هشت ساله طی این حادثه خانوادهاش را از دست داد؛ حادثهای که دو کشته و چندین زخمی برجای گذاشت. این کودک که در آن زمان در خانه تنها بوده، مدت کوتاهی پس از گرفته شدن این عکس از تصادف مطلع شد. مسئولین میگویند که از او بهخوبی مراقبت خواهد شد.»
میتوانست شبها فقط یک قرص بخورد و دیگری را ذخیره کند. بث قرصهای اضافه را توی جامسواکیاش میگذاشت؛ جایی که هیچکس هرگز داخلش را نگاه نمیکرد. فقط کافی بود بعد از استفاده از مسواک تا جایی که میتوانست آن را با دستمالکاغذی خشک کند. یا اینکه اصلاً از آن استفاده نکند و دندانش را با مالیدن انگشت تمیز کند. آن شب برای اولین بار همزمان سه قرص را یکی پس از دیگری بلعید. از جلوی سر تا پشت گردنش سوزن سوزن شد. او چیز مهمی را کشف کرده بود. درحالیکه با پیژامه آبیرنگ و رو رفتهاش توی تختش در بدترین قسمت خوابگاه دختران دراز کشیده بود. اجازه داد آن گرما تمام وجودش را پر کند. تخت او روبهروی درب راهرو و کنار دستشویی قرار داشت. مشکلات زندگیاش برطرف شده بود: او مهرههای شطرنج را دیگر میشناخت و میدانست چگونه حرکت میکنند و گرفته میشوند. همچنین یاد گرفته بود چگونه با قرصهای یتیمخانه احساس خوبی توی دلش و مفاصل دردناک دستوپاهایش ایجاد کند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۴۴ مگابایت |
تعداد صفحات | 348 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۳۶:۰۰ |
نویسنده | والتر تویس |
مترجم |