شاید مهمترین ارزش حضور کامران فانی در مباحث مختلف، گشودن دریچههای جدید از زوایای نگاه بر پدیدار از طریق پرسشها و ردیابی پاسخها است. از این منظر فانی به یکباره تو را به سرآغاز ورود به مدخلی جدید از پدیدارها قرار میدهد و موجب غنای بیشتر نگاه به پدیدارها میشود.
هنگامیکه مشغول نوشتن متون مربوط به دموکراسی بودم، حضور فانی توانست مرا به سوی بسیاری از مدخلهایی که مورد توجهم قرار نگرفته بود هدایت کند و موجب غنای بیشتر کتاب شود. حضور فانی غنیمتی است برای افزایش بیشتر نگاه متکثر به پدیدار. از او تشکر میکنم به خاطر صبوریاش در شنیدن و صداقتش در پاسخ گفتن.
از دوست گرمابه و گلستانم سعید محبی نیز تشکر میکنم که کتاب را خواند و نظرش را برایم فرستاد که همچون یک مقدمه عین آن را در زیر آوردهام:
«این کتاب فلسفهی سیاسی نیست، ادعایی هم در این زمینه ندارد. برداشتهایی است از دموکراسی بهعنوان روش سیاستورزی و کنترل قدرت سیاسی. از این جهت دموکراسی مخالف یک امر ارزشی نیست و اساساً نسبتی با ایدئولوژی ندارد. بلکه شیوهای است برای کاستن از درگیریهایی بر سر قدرت و ثروت. انسان ذاتاً مایل است از خود صیانت کند و در این راه به هر کاری دست میزند. هابز و بعضی فیلسوفان سیاسی دیگر گفتهاند انسان از این جهت گرگ انسان است. البته اینقدر بدبین نیستم و عقیده دارم انسان درعینحال که غریزهی صیانت از ذات دارد، دارای سرشت نیکو و فطرت اخلاقی نیز هست. مهم آن است که چگونه بین این دو تعادل برقرار گردد. غریزهی صیانت از ذات، بیش از همه در حوزهی اعمال ضرورتها و نیازهای اولیه عمل میکند. معلوم است که در جامعهی فقیر و ناهنجار که قدرت هیچ مهاری ندارد، همه در معرض آسیباند و هر کس به فراخور قدرت و امکانات خود در مقام حفظ موقعیت و منافع خود برمیآید. دموکراسی شیوهای است برای حل این دوگانگی در توزیع عادلانهی ثروت و قدرت سیاسی با حداقل آسیبها.
البته اینکه ملاک عدالت و عادلانه بودن چیست؟ خود نقطهی آغاز حداقل ۵۰۰۰ سال درگیری و جنگ است. اما از قضا دموکراسی برای این مشکل نیز پاسخی دارد، قرارداد اجتماعی برای توزیع قدرت و ثروت.
در این کتاب مؤلف نخواسته است به شیوهی نویسندگان آکادمیک سخن بگوید، بلکه غرض اصلی وی کاوش در باب نسبت دموکراسی با سایر پدیدههای اجتماعی و فردی است. او چهرهی دموکراسی را نه بهعنوان یک تئوری سیاسی که ریشه در یونان باستان دارد، بلکه در عمل و کاربرد آن مورد تحلیل قرار داده است. هدف او نگاهی انتقادی به منطق دموکراسی است و بحث و گفتوگو دربارهی مبانی تاریخی و نظری دموکراسی است. او از زوایای مختلف دموکراسی را واکاوی کرده و بدون نقاب تئوری و نگاه اهل مدرسی به اعماق دموکراسی رسوخ کرده است.»