کتاب پیش رو مجموعهای است از خاطرات سربازی خود من که پس از اتمام دوره آموزشی، برای ادامه خدمت سربازی به استان سیستان و بلوچستان سفر کردم و از آنجایی که یگان خدمتی من، شهرستان «نیمروز» واقع در قسمت شمالی استان یعنی سیستان بود در آنجا شروع به تحقیقات میدانی و محلی در کنار مطالعات کتابخانهای برای نوشتن گوشهای از تاریخ و فرهنگ سرزمین سیستان و مردمانش کردم، که در این کتاب بهطور کامل و مفصل به آن پرداختهام.
کتاب حاضر از پنج فصل تشکیل شده است، فصل اول خاطرات دوره آموزشی که در شهر اصفهان گذراندم، فصل دوم دوران یگان خدمتی که در سیستان پشت سر نهادم، فصل سوم روایتی محلی درباره تاریخ و فرهنگ سیستانیان که بر اساس مطالعات و تحقیقات میدانی و محلی بنده به رشته تحریر درآمده، فصل چهارم تاریخ و فرهنگ سیستان از نگاه آکادمیک و علمی که آن هم حاصل ماهها تحقیق کتابخانهای بنده درباره تاریخ و فرهنگ این خطه از کشورمان است را در بر میگیرد و در نهایت فصل پنجم کتاب، سخن آخر بنده بهعنوان کسی که از نزدیک تمام وقایع نوشته شده در کتاب را دیده است را شامل میشود. هدف از نوشتن این کتاب در وهلهی اول آشنایی خوانندگان محترم با فضای خدمت سربازی و توصیف حال و هوای این دوران برای خوانندگان عزیز در قالب خاطراتی منحصر به فرد که هر پسری با آن مواجه خواهد شد است؛ در وهلهی دوم ابهام زدایی دربارهی ذهنیت آشفتهی اکثریت مردم ایران نسبت به سیستان و مردم مهربانش بود که مرا تشویق به نوشتن این اثر کرد.
و در آخر و مهمتر از همه شناساندن گوشهای از تاریخ و فرهنگ غنی و ارزشمند سیستان عزیز به هموطنانم، اهداف نگارش این کتاب بوده است.
شاید اوایل برای بنده بهعنوان سربازی که قرار است باقی روزها و ماههای خدمتش را در استان سیستان و بلوچستان بگذراند، آزار دهنده و وحشتناک به نظر میرسید و آن هم فقط و فقط به دلیل این بود که تا اسم سیستان و بلوچستان آورده میشود، مردم سریعاً به یاد درگیریها و بمبگذاریها و اشرار و قاچاقچیان خطرناک میافتند، اما وقتی خودم به سیستان سفر کردم و از نزدیک شاهد امنیت بالای آنجا بودم و مهماننوازی مردم این خطه از کشورمان را دیدم، ذهنیتم تغییر کرد و خواستم با نوشتن این کتاب ذهنیت اکثریت جامعه را نسبت به سیستان تغییر دهم. من نه بهعنوان سرباز سپاه و یا ارتش که در پادگانها خدمت میکنند، بلکه بهعنوان سرباز نیروی انتظامی که همیشه در بین مردم است، در خیابانهاست و در جامعه حضور پررنگتری نسبت به دیگر ارگانهای نظامی دارد این کتاب را نوشتم تا مردم حقایق را از قلم کسی بخوانند که روزگاری در سیستان زندگی کرده و از نزدیک با مردم آن دیار معاشرت داشته و خود دانسته که سیستان واقعاً آنگونه وحشتناک که برایمان ترسیم کردهاند نیست، سیستان مهد تمدن ایران است. سیستان زادگاه رستم دستان است، سیستان روزگاری مدنیت عصرکهن درجهان را شکل داده است و امروز نیز سیستان و سیستانیان با برخورداری از پیشینه تاریخی ارزشمند و مهرورزی و مهماننوازی و خوشاخلاقی خودشان، این فرهنگ غنی را به رخ میکشند. اگر شما هم به سیستان سفر کنید متوجه خواهید شد که سیستان سرزمین اصالت- هاست و مردم هنوز این اصالتها را حفظ کردهاند. بنده سفر به سیستان را به همه توصیه میکنم تا خود شاهد رفتارنیک این مردمان نجیب باشند. درهمین ابتدای کار برخود لازم میدانم که توضیحاتی درباره انتخاب اسم کتاب یعنی (تا نیمروز) به خوانندگان گرامی ارائه بدهم.
همانطور که گفته شد یگان خدمتی بنده پس از سپری کردن دوره آموزشی در شهر اصفهان، استان سیستان و بلوچستان، شهرستان (نیمروز) بود. نیمروز یکی از شهرستانهای منطقه سیستان است. استان سیستان و بلوچستان همانطور که از نامش هویداست، از دو قسمت سیستان بهعلاوه بلوچستان تشکیل شده است که نواحی شمالی این استان را به نام سیستان میشناسند که شامل شهرستان های: زابل، زهک، هامون، هیرمند و نیمروز است. همچنین نواحی مرکزی استان تا سمت جنوب استان را (بلوچستان) میگویند که شهرستان- های: زاهدان (مرکز استان)، میرجاوه، ایرانشهر، چابهار، قصر قند، سراوان، خاش، نیک شهر، سرباز و... را در بر میگیرد.
بنده به دلیل اینکه در شهرستان نیمروز که واقع شده در ناحیهی سیستان است خدمت میکردم و چون میخواستم در این کتاب به شیوهای عمل کنم که مخاطبم را از دوره آموزشی تا انتهای خدمت با خود همراه کنم، نام کتاب را تا نیمروز (یعنی شهرستان نیمروز) گذاشتم اما این تنها دلیل برای نامگذاری این اثر نیست، دلیل دیگر آن است که نام دیگر سیستان در گذشته (نیمروز) بوده است. سیستان در گذشته نامهای بسیاری داشته نظیر: زرنگ، سیوستان، نیمروز، سکستان، سجستان، درنگ و درنگانا، زرنج، زابل، زابلستان، زاول، زاولستان و... که در فصلهای سوم و چهارم کاملاً به این موضوع پرداخته شده است. در اینجا نیز توضیحی برای درک بهتر به خوانندگان محترم خواهیم داد تا بزرگان متوجه بشوند که نیمروز به چه معناست؟ و چرا در گذشته به سیستان نیمروز میگفتند؟!
سیستان به دلیل قرار گرفتن در مرکز آبادانی جهان باستان به (نیمروز) شهرت داشته است زیرا که نیمهی روز جهان باستان، در سیستان تحقق مییافته است. بدین معنی که هنگامی که در سیستان ظهر بوده در شرق آسیا، غروب و در غرب اروپا صبح بوده است. بنابراین میتوان گفت که نیمروز اصطلاح علمی است برای سیستان و به نصف النهار آن مربوط میشود که دانشمندان ایرانی از زمان زرتشت پیامبر، این سرزمین را نیمروز خواندند. جالب است بدانید که محققان و پژوهشگران حوزه تاریخ و جغرافیا مانند دکتر ایرج افشار سیستانی بر این عقیده هستند که مبدأ نقطهی نیمروز فعلی که در شهر (گرینویچ) واقع در هشت کیلومتری لندن قرار دارد، بدون هیچ دلیل علمی و جغرافیایی شکل گرفته است، در واقع اگر بخواهند مبدا درستی برای مدارها و نصفالنهارهای جهان داشته باشند جز سرزمین کهن نیمروز یا سیستان وجودندارد.
از این رو نام کتاب را (تا نیمروز) گذاشتیم که هم سفر به خود شهرستان نیمروز را در ذهنها تداعی کند و هم منظورمان که سفر به سیستان از آن حیث که نام باستانیاش نیمروز بوده است را به مخاطب برسانیم. در اینجا بر خود لازم میدانم از کلیه کسانی که در مراحل مختلف تدوین کتاب مرا یاری نمودند به ویژه از آقای دکتر ناصر چاری محقق و پژوهشگر تاریخ و استاد جواد اویسی سیستان شناس بزرگ و نویسنده چیره دست صمیمانه تقدیر و تشکر کنم.
همچنین از تمامی پرسنل کادر و وظیفه، فرماندهی انتظامی شهرستان نیمروز که هم فرصتی برای بنده ایجاد کردند تا بهراحتی بتوانم تحقیقات و مطالعات میدانی و محلی خود را به سرانجام برسانم و هم اینکه خودشان نیز در این تحقیقات میدانی سهم به سزایی داشتند سپاسگزاری کنم.
جناب سرگرد محمود دانایی (جانشین محترم فرماندهی انتظامی شهرستان نیمروز)، جناب ستوانیکم اسماعیل گنجعلی، جناب ستوانیکم محمود پودینه، جناب سروان ابراهیم وفاکرده، جناب ستوانیکم محمدرضا دهمرده، جناب ستوانیکم محمدرضا شیخ، جناب ستوانیکم علی لگ زایی، جناب ستوانیکم حسینعلی کاظمی حلیم، جناب ستوانیکم محمدعلی سرور بزی، ستوان دوم رضا برخوردار، استوار یکم مهدی پرچم، استوار یکم علیرضا غلامپور، استوار یکم وظیفه رضا قادر جوان، گروهبان یکم وظیفه علیرضا سنچولی، که واقعاً برادرانه زمینه را برای بنده فراهم کردند تا با خیال راحت در دوران سخت سربازی به تحقیقاتم بپردازم صمیمانه از این عالیجنابان سپاسگزاری میکنم.
عرفان کرانی- بهار ۱۳۹۸