مجموعه حاضر شامل ۱۰ مقاله است. هر مقاله نگاشته استاد و صاحبنظری است که اخلاق پژوهش یکی از دغدغههای اصلی اوست. آنچه پیشروی خواننده محترم قرار گرفته حاصل بیش از یکسال و نیم تلاش است: از سفارش مقاله، نگارش، ویرایش اولیه و بازنگری گرفته، تا ارزیابی دو داور برای هرمقاله و ویراستاری. مقالهها برحسب موضوع در چهار فصل دستهبندی شد: فصل اول شامل دو مقاله، فصل دوم سه مقاله، فصل سوم دو مقاله و فصل چهارم نیز سه مقاله دارد. فصل نخست «ضرورت، مبانی و رهیافتها در اخلاق پژوهش» نام گرفت، فصل دوم «گستره اخلاق پژوهش»، فصل سوم «مسائل اخلاق پژوهش» و فصل چهارم «ترویج اخلاق پژوهش و موانع آن».
«اهمیت اخلاق در پژوهش و مبانی پژوهش اخلاقی» نگاشته علی اکبر صبوری و همکاران، نخستین مقاله فصل اول است. نگارنده در این مقاله به ضرورت رعایت اصول اخلاقی در همه مراحل و فرایندهای پژوهش علمی میرسد، تاجایی که فقدان آن، در اعتبار نتایج پژوهش تردید ایجاد میکند؛ بههمین دلیل، ترویج اخلاق در پژوهش را بسیار جدی قلمداد میکند. این مقاله تا حدی پاسخگوی دغدغه پیشگفته در خصوص رابطه اخلاق با پژوهش نیز هست. در ادامه، مبانی اخلاقی پژوهش را برمیشمارد و برای دستیابی به پژوهشی اخلاقی، رعایت آن مبانی را لازم میداند.
مقاله دوم با عنوان «رهیافت سازمانی به اخلاق پژوهش» از احد فرامرز قراملکی است. رهیافت سازمانی از رهیافت فردگرایانه در پژوهش که رهیافت اکثر نویسندگان این حوزه است فراتر میرود و از منظر سیستمی به پژوهش مینگرد؛ بیآنکه اخلاق فردی را نادیده بگیرد. نویسنده مدعی است که نگرش سیستمی و رهیافت سازمانی به اخلاق پژوهش، هم در تشخیص دقیق مسائل اخلاقی راهگشاست و هم در آموزش و حل آن مسائل، اثربخش است.
فصل دوم با مقاله«اخلاق ترجمه» نگاشته سالار منافی شروع میشود. نگارنده ترجمه را امانتداری تلقی کرده و مترجم را امانتدارِ معنی و مفهوم متن مبدا معرفی میکند. بهنظر وی، در ترجمه آنچه به امانت سپرده میشود معنی و محتواست، و شاید برای وفای به همین امانت است که لازم میآید، بهنحو اجتنابناپذیر، ساختار و صورت زبان مبدا تغییر کند.
مقاله دوم این فصل «اخلاق و آیین استناد» نگاشته سید حسن اسلامی است. اسلامی در مقاله خود به پنج پرسش اساسی پاسخ میدهد: چرا؟، کجا؟، به چه چیز؟، به چه میزان؟، و چگونه باید استناد کرد. بهنظر وی مهم این است که در ارجاع و استناد، اطلاعات دقیق کتابشناسی منبع مورد استناد آورده شود و هر اثر از نظام ارجاعدهی واحدی تبعیت کند.
مقاله سوم فصل دوم«اخلاق کتابخانهها: ارزشها، چالشها، و راهکارها» از نادیا حاجی عزیزی است. این مقاله اخلاق پژوهش را در کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی دنبال میکند. خانم حاجی عزیزی با مرور بر متون شکلگرفته پیرامون این موضوع، بهخوبی نشان میدهد که چه مسائل ظریفی از حیث اخلاقی در چنین مراکزی در جریان است و کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی با چه چالشهای اخلاقی روبرو هستند.
حوزه اخلاق پژوهش حوزهای پرمسئله است. فصل سوم این مجموعه به دو مقاله اختصاص یافته که برای بیان گوشهای از مسائل حوزه اخلاق پژوهش تدوین شدهاند. مقاله نخست با عنوان«امانتداری در پژوهش» نگاشته فرشته ابوالحسنی است. نگارنده امانتداری را از مسائل مهم اخلاق پژوهش میداند و آن را واجد مصادیق فراوان در فرآیند پژوهش مییابد. در این مقاله، امانتداری بهقدری فراگیر نموده میشود که گویی امر «پژوهش» با همه فرآیندهایش در دست «پژوهشگر» امانت است و اگر، به هردلیلی، حفظ امانت نشود، تخلف اخلاقی صورت گرفتهاست؛ گرچه آن تخلف، خیانت محسوب نشود.
«انتحال: از سرقت ادبی تا معضل آکادمیک» نگاشته سید حسن اسلامی و دومین مقاله این فصل است. اسلامی مدعی است که انتحال یا سرقت ادبی مهمترین جرم آکادمیک بهشمار میرود و جرایم سنگین برضد آن تصویب شده است. نویسنده ابتدا تعریفی از سرقت ادبی ارائه میدهد، سپس ابعاد اخلاقی آن را میکاود و در پایان، نحوه مواجهه با آن پدیده شوم را بررسی میکند. در این مقاله، اخلاق پژوهش با حقوق پیوند میخورد، چون عمل غیراخلاقیِ سرقت ادبی، حقوق افراد و عناصر دیگر را ضایع میکند.
فصل چهارم مقالههایی را در خود جای داده که نگاه ترویجی آنها پررنگتر است. «حقوق کاربران کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی» عنوان نخستین مقاله این فصل و نگاشته لعبت درخشانی است. نگارنده ماهیت کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی را خدمتمداری و انسانمداری میداند و از همین رهگذر پای اخلاق را در این مراکز باز میکند. وی با اتخاذ رهیافت سازمانی به تدوین خطمشی اخلاقی این مراکز در قبال کاربران دست مییابد.
مقاله دوم «ضرورت رهیافت حقوقی به اخلاق در پژوهشهای پزشکی» از امیراحمد شجاعی است. نگارنده با رهیافت حقوقی به سراغ اخلاق پژوهش ـ بهویژه پژوهشهای پزشکی ـ میرود. وی با اینکه تلقی سنتی از اخلاق، یعنی اخلاق بهمنزله ملکه نفسانی و تقوای درونی، را بر تلقی جدید آن که به زبان حقوق بیان میگردد، ترجیح میدهد، اما بنا به دلایلی ـ از جمله فقدان ملاک سنجش تقوای درونی و فردی ـ به ناچار، از آن معنا فراتر رفته و به سراغ معنا و مفهوم جدید اخلاق میرود. وی با به چالش کشیدن توان و کارایی کمیتههای اخلاق برای ترویج و تحقق اخلاق در حوزه پژوهش ـ بهویژه پژوهشهای پزشکی ـ بر لزوم تغییر نگرش کمیتههای اخلاق به رهیافت حقوقی تأکید میکند.
مقاله سوم و نهایی «موانع ساختاری رشد حرفهگرایی در میان پژوهشگران ایران: رهیافت اخلاقی» به قلم نگارنده همین سطور است. نگارنده بر این باور است که تلقی حرفهای از پژوهش، ما را از تلقی فردگرایانه از پژوهش فراتر میبرد و اخلاقی کردن آن را محصور در اخلاقی شدن پژوهشگر نمیکند. این قلم با این تلقی، نسبت حرفهگرایی را با اخلاق پیش کشیده و آن دو را لازم و ملزوم هم نشان میدهد؛ گرچه اکثر صاحبنظران، فقط حرفهای عمل کردن را لازمه اخلاقی بودن دانستهاند. این قلم مدعی است که موانعی ساختاری بر سر راه پژوهشگر ایرانی است که رشد او را برای احراز موقعیت یک پژوهشگر حرفهای (و بالطبع: اخلاقی) به تأخیر میاندازد.