از زمان ظهور بشر بروی کرهی زمین بشر ظلمها و جنایتهای بسیاری را به خود دیدهاست. زمانی که اجتماعات انسانی شکل گرفتند، مردم برای خودشان رهبرهایی را برگزیدند. در ابتدای بشریت به دلیل اینکه در ظاهر قوای جسمانی مردان از زنان بهتر بود. مردان به عنوان رهبران و صاحب اختیاران انتخاب شدند. مردان قرنها به ریاست و سلطهوری خود به جوامع ادامه دادند تا زنان یافتند که هیچ تفاوتی بین آنان با مردان نیست. به همین دلیل آرام آرام زنان قوی شده و مردان را از راس زندگی کنار زدند. امروزه در گوشه و کنار جهان همچنان جوامع مرد سالار و دیکتاتور دیده میشود. اما در کشورهای پیشرفته دختران از کودکی میآموزند که هیچ تفاوتی با پسران نداشته و همگی برابر هستند. البته باید گفت دیکتاتوری معطوف به مردان و یا زنان نمیشود.
کتاب حصار و سگهای پدرم توسط شیرزاد حسن نوشته شدهاست. این کتاب در سال 2017 به زبان کُردی نوشته و در کردستان عراق منتشر شد. به عقیده بسیاری از منتقدان این کتاب یکی از شاهکارهای ادبیات کُردی است. نویسنده داستان این کتاب را به دیکتاتوری و پدر سالاری اختصاص داده است. تمامی داستان خواننده درگیر چهره واقعی پدرسالاری و دیکتاتوری همراه آن است. از زمانی که انسانها آموختند که چگونه در کنار هم زندگی کنند. افرادی که به نسبت دیگران از هوش بالاتری برخوردار بودند. رهبریت مردم را برعهده گرفتند. زیرا اگر به بطن واژهی رهبر دقت کنیم. انسان آزاده نیازی به رهبر ندارد. زیرا انسان میفهمد، درک میکند و میتواند درست تصمیم بگیرد. با تمامی این واقعیتها انسانهایی به عنوان رهبر بر مردم تسلط پیدا کردند. برخی انسانهایی بودند که باعث پیشرفت و نظمگیری اوضاع شدند و برخی دیگر برای منفعت شخصی خود مردم را عقب مانده نگه داشتند. تاریخ کم ندارد از این ظالمان و دیکتاتوران. دیکتاتورها مانند سدی بزرگ چشم و گوش و دهان مردم را میبندند. دیکتاتوران آنقدر فضای جامعه را بسته نگه میدارند که کسی نتواند بیرون را ببیند. سپس با عقب مانده و افسرده نگه داشتن مردم، بر آنها حکومت میکنند.
کتاب حصار و سگهای پدرم نیز دیکتاتوری را در قالب یک داستان بیان میکند. داستان این کتاب از یک خانه روستایی آغاز میشود که پدری بر آن حاکم است. پدر خانواده دور مزرعه، خانه، طویله و تمامی محلهای زندگی خانواده بزرگش حصار محکمی کشیده تا کسی نتواند به بیرون از خانه برود یا حتی بیرون را ببیند. از دیدگاه پدر بیرون جای خطرناکی است و هیچکس حق رفتن به بیرون را ندارد. در آن خانه نه دختران و نه پسران نیز حق ازدواج ندارند. در واقع خانه مانند باتلاقی شدهاست که راه گریزی از آن وجود ندارد. پدر دیکتاتور خانواده این خانه را خودش سخته و برای ساختن آن نیز زحمات بسیاری کشیدهاست. به همین به خودش حق میدهد تا هر رفتاری با اعضای خانواده داشته باشد. در نهایت پسر بزرگ خانواده با حمایت دیگر اعضای خانواده تصمیم به قتل پدر میگیرد. سرانجام پسر، پدر را میکشد. همه اعضای خانواده با این پدرکشی احساس میکنند که آزادی و آرامش را تجربه میکنند. اما دردها و رنجهایی که کشیدهاند به این سرعت خوب نمیشود. آنها با وجود اینکه دیگر پدر زورگو و مستبدی ندارند. اما وجود او را حس میکنند. انگار روح مرد مانند یک بختک در همه جای زندگیشان حضور دارد. در کتاب حصار و سگهای پدرم با داستانی در تم پدرکشی روبرو هستیم. نویسنده با انتخاب این تم، اعتراض خود را به جوامع شرقی به وِیژه کُردها نشان دادهاست. این کتاب فقط داستان زندگی عدهای از انسانها در یک گوشه از کره خاکی نیست. بلکه داستانی است که با بیان تلخترین ماجراها سعی در از بین بردن این نوع پدرسالاری کشنده در جوامع دارد.
کتاب حصار و سگهای پدرم توسط مریوان حلبچهای ترجمه شدهاست. نسخه الکترونیکی کتاب در سال 1397 توسط انتشارات نشر چشمه منتشر شد. نسخه صوتی کتاب نیز در سال 1399 توسط انتشارات رادیو گوشه منتشر شد. گوینده این کتاب صوتی اطهر کلانتری است. شما میتوانید کتاب صوتی حصار و سگهای پدرم به قلم شیرزاد حسن، ترجمهی مریوان حلبچهای، گویندگی اطهر کلانتری و انتشارات رادیو گوشه را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
مریوان رحیم که با نام مریم حلبچهای در ایران شناخته میشود در سال 1358 چشم به جهان گشود. او زادهی شهر حلبچه در کردستان عراق است. اما در دوران کودکی با آغاز جنگ ایران و عراق و بمبارانهای وحشتناک آن شهر، او و خانوادهاش به ایران مهاجرت کردند. در یکی از بمبارانهای شیمیایی مریوان دچار عارضه شیمیایی شد. او و خانوادههاش سالهای بسیاری را در ایرانی زندگی کردند. مریوان حلبچهای نیز به همین دلیل تسلط بسیار خوبی به زبان فارسی پیدا کرد. نام مریوان حلبچهای امروزه به عنوان مترجم، روزنامهنگار و نویسنده شناخته میشود. او تاکنون کتابهای فارسی بسیاری را به زبان کردی و کتابهای کردی را به زبان فارسی ترجمه کردهاست. از آثار این مترجم میتوان به آخرین انار دنیا، غروب پروانه، دریاس و جسدها، عاشقانههای شیرکو بیکس، شهر موسیقیدانهای سفید، عمویم جمشید خان که باد همیشه او را با خود میبرد، چهار صندوق، به کدام گناه ما را کشتید، چوب به دستان ورزیل و ... اشاره کرد.
شیرزاد حسن Sherzad Hassan در سال 1351 چشم به جهان گشود. او زادهی شهر اربیل در کردستان عراق است. او در یک خانواده نظامی بزرگ شدهبود. پدرش نظامی بود. به همین دلیل در خانه کسی نمیتوانست جز پدرش نظری داشته باشد. جو خانه باعث شده بود که حسن فردی منزوی بار بیاید. جو خانه پدری او تاثیر بسیاری در نوشتههایش به ویژه کتاب «حصار و سگهای پدرم» داشت. او پس از اتمام دوران تحصیل در مدرسه وارد دانشگاه شد. شیرزاد حسن فارغ التحصیل رشتهی زبان انگلیسی از دانشگاه بغداد است. او پس از دریافت مدرک کارشناسیاش سالهای مدرس زبان انگلیسی بود. آغاز نویسندگی برای او با آغاز تابو شکنیهایش هم زمان بود. شیرزاد حسن طرفدار فمنیسم و حقوق زنان است. به علاوه او در تلاش است تا مانع از گوسفندوار زندگی کردن مردم شود. او معتقد است که صاحب منصبان تلاش دارند تا مردم مطیع امر آنها شوند. او تاکنون در سخنرانیهای بسیاری شرکت داشتهاست. به علاوه در سال 1395 سفری نیز به ایران داشت. از آثار این نویسنده میتوان به مه بر فراز دره، خانهای از جنس آب، خانه عنکبوت، گل سیاه، پروانههای پیر شامگاهان، زنی بر فراز مناره و ... اشاره کرد.
«مادران غمگین ... این جاست، درون این گنبد ... این جاست پسردل شکستهی شما... خواهران حسرت زده و ناکام... این جاست برادر بدشانستان... به لعنت خدا و پدرتان گرفتار شده است. در میان این گنبد است و هنوز نمُرده، اما از غم شما و ویرانی حصار این شده است... ترس لالش کرده، بیمار است و از دست و پا افتاده. به خاطر آن گناه بزرگ تا نیمههای شب... گه گاه تا دمدمههای بامداد سر به دیوار میکوبد و چون پلنگی زخمی به خود میپیچد و میغرد. نام تک تک شما را به زبان میآورد... از شما طلب بخشایش میکند. اگر من پس ماندهی سفرهی خود را به او ندهم، میمیرد... او از این غصه خواهد مُرد که شما او را پسر و برادر خود نمیدانید... مادرانی مهربان و خواهرانی خوب باشید... بگذارید بوسهی شما معجزهای باشد... بگذارید از آغوش پرمهر و عاطفهی شما بینصیب نشود !...»
به او باور ندارند ... آخرچه کسی به یک گورکن شهوتران گوش میدهد؟ گورکنی که در همان شب اول خاک سپاری پدر، ناچار اسب عربی پدرم را به او بخشیدم تا در برابر آن گناه، گناه کشتن پدرمان، لب باز نکند و سکوت کند. نمیشد به چنین مردی اطمینان کنم ... به گورکنی اعتماد کنم که با مرگ خو گرفته است. همان شب چون شبحی از لانهی تاریکش بیرون آمد. درست شبیه مُردهای در آن گورستان، به ما نزدیک شد. لنگ لنگان کنار جنازه آمد و نشست، طوری که گویا بر آن نماز میخواند. سرش را بلند کرد... طوری که انگار ما را میشمارد. به تک تک ما خیره میشد.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 206.۷۳ مگابایت |
مدت زمان | ۰۳:۴۵:۴۸ |
نویسنده | شیرزاد حسن |
مترجم | مریوان حلبچه ای |
راوی | اطهر کلانتری |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۸/۰۳ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این کتاب شاهکاره، شیرزاد حسن یکی از نویسندگان خلاق و چیره دست کورده، و اگر کسی زبان کوردی رو بلد باشه و به زبان اصلی کتاب رو بخونه، پی میبره چقدر قشنگ و شیوا مسايل رو بیان کرده، خیلی هم آموزنده س، ولی هر مترجمی مترجم خوبی نیست و از روی ترجمه نمیشه قضاوتی در مورد نویسنده و طرز روایتش کرد، کم نیستن کتاب هایی از بهترین نویسندگان دنیا که مترجمانی آنها را افتضاح ترجمه کردن، متاسفانه مترجم ماهری که بتونه خیلی خوب زبان کوردی رو به فارسی برگردونه داریم ولی به خاطر سانسور و اینا نمیتونن خوب اصل مطلب رو برسونن،
در این کتاب افکار اول شخص نویسنده نسبت به پدر بی رحم و محدودیتهای جنسی خواهران و برادرانش بیان میشه، و ظلم پدر در اختگی نویسنده باعث تنفر او نسبت به پدر و در آخر به تمامی اعضای خانواده اش میشود؛ از طرفی جرم پدر کشی ای که تا پایان با نویسنده باقی مانده و حصار ذهنی ای که پدر در پسر بوجود آورده، همانند سگهایی همواره به دنبال او خواهند بود. صدای راوی قابل تحسینه. در مجموع این سبک کتابها برای من آموزنده نیست مگر اینکه روانشناس میبودم و قصد تحلیل رفتاری نویسنده و اطرافیانش رو می داشتم.
من که ا ز این نوع کتابا حالا بهم می خوره نه نکته آموزنده ای و نه امید به بقایی کلا فضای خفقان و فحش و حرف های گزنده داره یکی این کتاب و یکی هم بوف کور که به توصیه بقیه خوندمشون و اصلا دوست نداشتم این کتابا آدم رو افسرده می کنه البته این نظر منه خیلی ها با این کتاب ارتباط برقرار می کنن و تحسینش هم می کنن و نظرشون هم محترمه .
باز هم ف قر فرهنگی و پدرسالاری و کوچک و برده دیدن اطرافیان. باز هم رفتار زشت ختنه دختران در جوامع مختلف به دلیل رفع شهوت زنانه کل داستان تاریک بود ولی نور به لایه های تاریک جامعه افکنده و ما رو با حقایق تلخی آشنا کرد. مخصوصاً جامعه دلیر و شجاع و صبور کرد درود بر نویسنده و راوی عزیز
کتاب بی نظیر بود. .رمان نثر خیلی غریبی داره، وحشتناک وپر از دلهره یک جور فضای مالیخولیایی ورعب آور،جملاتی که انگار همه ی وجودتون و چنگ می زنه. نظریه توتم و تابو فروید آزادی اریک فروم و روابط ابژه ای توش بی نظیر آورده شده .و راوی اثر فوق العاده کتاب و روایت کرده
بسیار کتاب کاملی است، هر تغییری بدون پیش زمینه عین اشتباه است و انسان را به انزوای ابدی میبرد چون بعد از آن حتی امید به تغییر نابود میشود. پیشنهاد میکنم حتما بخونید، بی نظیره
افتضاح نمیدونم اصلا چرا به همچنین نوشته هایی اجازه ی نشر میدن و بدتر از اون اینجا صوتی گذاشته میشه!!!! چه فکری و چه چیزی از ذهن نویسنده میگذره و به خورد خوا ننده/ شنونده میدن!!! بیمارگونه اس
این چه سمی بود من گوش دادم.... همون اوایل ولش کردم. اصلا ارتباط برقرار نکردم با داستان. تشریح کردن وضع خواهرها و.... رو اعصابم بود. اشاره های بیش از حد.تا جایی که من گوش دادم همه ش تاکید و تکرار این موارد بود
شیرزاد حسن به خوبی جامعه دیکتاتوری را به تصویر کشیده و مردمانی که حتی از بند دیکتاتوری رها می شوند به نوعی انقدر تحت تاثیرش و اسیر این نظام بودند که بعد از آزادی هیچ کدام از شخصیت ها نمی توانند آزادانه و آنطور که آرزو داشتند زندگی کنند.
یک کتاب درست مثل بوف کور و خرمگس. تنها تلاش نویسنده تحقیر انسان ها و انداختن همه مشکلات بر گردن یک شخص دیگه هست که اجازه دفاع از خود رو نداره مثلاً خدا یا در این کتاب پدر. آخرش هم راوی یا نویسنده آدم خوبه هست و به هر شکلی حتی با مرگ سعادتمند میشه