انسان معاصر همواره درگیر انتخاب کردن است و حتی اگر انتخابی نکند، باز هم در وضعیت تصمیمگیری و انتخاب قرار گرفته است. او تا چه حد میتواند اسیر اجبار باشد و تا چه اندازه در انتخابهایش ناچار است؟ به گفتهی برخی مکاتب فلسفی مانند ابزورد، انسان درگیر رنج زیستن شده است و تلاش میکند تا از رنج دوری کند، ولی در آنسو درگیر ملال خواهد شد. خلاء اثری فلسفیست که ذهن مخاطب را دربارهی زندگی به چالش میکشد. ولی نه با یک بیان سخت و پیچیده. بلکه با زبان خود زندگی با ما سخن میگوید و انسان معاصر را واکاوی میکند. در این داستان گیرا با مسألههای متفاوتی مانند وجدان، اخلاق و عمل مواجهیم. انسانی که شاید از ملال و رنج خسته است و تقلا میکند تا هستی خویش را آنگونه که دوست دارد بدست آورد ولی همین تلاش نیز به مرور تبدیل به رنج یا ملال خواهد شد. خلاء تلاشی برای عریان کردن ذهن آدمی در حوادثی است که تأمل برانگیزند و انتظار میکشد تا از این بحرانها خلاصی یابد.