کتابی که پیش روی شماست ترجمه پایاننامه دکتری من است که پنج سال از زندگیام با آن مأنوس و مربوط بودهام. هنگامی که پس از فراغت از تحصیل به میهن بازگشتم، پیشنهادهایی جهت ترجمه آن دریافت کردم اما به سه دلیل در به انجام رساندن آن در تردید بهسر میبردم: نخست اینکه از فقر و فاقه اندیشه سیاسی در ایران، بهویژه در زمینه آشنایی با تحولات اخیر آن در غرب، آگاه بودم و بیم آن داشتم که این امر سبب گردد مطالب مطرحشده در این پژوهش قربانی بدفهمی یا کجفهمی شود. دوم اینکه استنادهای متعدد به موارد و نمونههای گوناگونی فرهنگی در غرب، خواننده ایرانی را با دشواری روبهرو سازد. و بالاخره اینکه با توجه به حال و هوای حاکم بر فرهنگ سیاسی جامعه ایران، با طرح مباحث معطوف به نقد لیبرالیسم، اگرچه عالمانه و همراه با ارائه جایگزینی مناسب باشد، مرا در اردوگاهی فکری تصور کنند که تعلق خاطری بدان ندارم. با وجود این، پس از آغاز همکاری با گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس و مطالعه آثاری که در زمان دوری از وطن منتشر شده بود، و همچنین همنشینی و گفتگو با همکاران گرانقدرم، پاسخهایی به نسبت قانعکننده به سه مشکل یادشده یافتم. نخست اینکه به همّت نویسندگان و مترجمان تلاشگر، طی سالهای اخیر شاهد گسترش کمی و کیفی آثار متعددی در زمینه اندیشههای سیاسی غرب بودهایم و این کتاب نیز میتواند سهمی در این میان ایفا کند. درباره اشکال دوم، ابتدا تلاش کردم نمونههای مناسب از ایران را در گفتارهای مربوطه بگنجانم. اما به دلایلی، از جمله کمبود اطلاعات و آمار دقیق یا مطالعات موردی که بتوان با آسودگی خاطر به آنها استناد گردد، ایده افزودن نمونههای بومی را به کناری نهادم و آن را به پژوهشی مستقل وانهادم. اما درباره سومین مانع، بهتر آن دیدم که پروای نام نکرده و حقیقت را فدای مصلحت ننمایم و داوری دیگران را درباره موضع و دیدگاه فکریام در زندگی علمیام دخیل نکنم. این بود که به ترجمهای دست یازیدم که حاصل آن اینک در دستان شماست.