شکی در این نیست که آدولف هیتلر یکی از تأثیرگذارترین سیاستمداران و رهبران قرن بیستم بوده است. کمتر کسی اسم این دیکتاتور را نشنیده است و از نحوهی حکومت او بر آلمان بیخبر است. هیتلر در سال ۱۹۳۳ به عنوان صداعظم آلمان انتخاب شد و در نهایت در سال ۱۹۳۴ زمانی که با مرگ فن هیندنبورگ اختیارات رئیسجمهور نیز به او اعطا شد، بطور رسمی رهبری آلمان را به عهده گرفت. این سرجوخه سابق آلمان، زمانی که به خاطر کودتا در قلعهی لندربرگ زندانی بود شروع به نوشتن کتابی کرد تا مانیفست اندیشه سیاسی خود را مکتوب کند. این کتاب که بعدها «نبرد من» نام گرفت، پایهی برپایی حزب ناسیونالیسم آلمان شد و به کتاب مقدس حکومت نازی تبدیل شد.
نبرد من یک اتوبیوگرافی و مانیفست سیاسی است که آدولف هیتلر، رهبر آلمان نازی (رایش سوم)، زمانی که در زندان لندربرگ بود جلد اول آن را نوشت که درواقع هیتلر جملات را به منشی خود میگفت و او مینوشتد. اندکی پس از آزادی از زندان بخش دوم کتاب را نوشت که بعدها به کتاب مقدس حکومت نازی تبدیل شد و به هر بهانهای بین مردم پخش میشد بهطوری که تا سال ۱۹۴۳ بیش از ۱۰ میلیون نسخه از این کتاب در آلمان پخش شده بود. از سال ۱۹۴۵ چاپ این کتاب ممنوع شد و درحال حاضر تنها کتابی است که چاپ آن در آلمان ممنوع است.
هیتلر در سال ۱۹۲۴، زمانی که به اتهام خیانت به کشور در زندان لندزبرگ حبس بود، جلد اول کتاب را با کمک منشی خود امیل و سپس رودلف هس به نگارش درآورد. این کتاب با عنوان «تسویه حساب» در سال ۱۹۲۵ به چاپ رسید و کمی بعد، جلد دوم آن با عنوان «جنبش ناسیونال سوسیالیسم» در بهار ۱۹۲۶ به چاپ رسید. عنوان اصلی انتخابی هیتلر، چهار سال و نیم نبرد در برابر دروغ، حماقت و بزدلی بود که ناشر نازی آن مکس آمان، تصمیم گرفت آن را به «نبرد من» کوتاه کند. البته در سالهای نخست انتشار، موفقیت چندانی نداشت ولی از سال ۱۹۳۳ و به قدرت رسیدن هیتلر و حکومت آلمان نازی، به شدت معروف شد.
آدولف هیتلر در این کتاب تفکرات و برنامههایش برای تبدیل جامعهی آلمان به یک جامعهی نژادپرستانه را توضیح میدهد و با مطالعهی این کتاب متوجه میشوید که پایههای آلمان نازی به چه صورت شکل گرفته است. متن کتاب پر از عبارات و کنایههای رایج است که با استدلالهای بازتولید شده از طیف متنوعی از متون قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم همراه شده است. آدولف هیتلر از نظریات «کارل فون کلاوزویتس» نظریه پرداز نظامی در کتابش استفاده میکند، همچنین زبان مبارزه او از تفکر اجتماعی «داروین» در قرن نوزدهم سرچشمه میگیرد. او یهودیان را «میکروبها» و «زندانیان بین المللی جامعه» توصیف میکند. بنا بر طرز تفکر او، راهحل این مشکل نابودی کامل آنهاست. هرچند هیتلر در کتابش توضیح نمیدهد که این نابودی چگونه قرار است اتفاق بیافتد ولی تمایل او به نسلکشی مشهود است.
برای خرید کتاب نبرد من میتوانید از سایت یا اپلیکیشن فیدیبو استفاده کنید.
آدولف هیتلر در سال ۱۸۸۹ در اتریش متولد شد و در کودکی خود را در شهر لینتس سپری کرد. پدرش کارمند گمرک بود که و مانند اکثر پدرها آرزو داشت تا پسرش نیز راه پدر را ادامه دهد و وارد این شغل شود اما آدولف به هنر علاقه داشت و برای تحصیل به وین رفت. در وین دو مرتبه برای پذیرش در آکادمی هنرهای زیبای وین درخواست داد اما رد شد. و از آنجایی که دورهی متوسطه را به اتمام نرسانده بود، نتوانست به مدرسه معماری برود و از تحصیل جا ماند. زمانی که در سال ۱۹۰۷ مادرش درگذشت، اون ۱۸ ساله بود و پول چندانی هم نداشت. او علاوه بر کارگری، از مناظر وین نقاشی میکشید و به گردشگرها میفروخت و به این وسیله امرار معاش میکرد. زمانی که هیلتر در وین حضور داشت به نقاشی و معماری بسیار علاقهمند شد و بارها به تماشای اپرا میرفت.
به طور دقیق مشخص نیست که تفکر یهودستیزی از چه زمانی در هیتلر شکل گرفت، یکی از دوستان او ادعا کرده است که هیتلر حتی پیش از ترک لینس هم یهودستیز بوده است اما در متن کتاب «نبرد من» هیتلر ذکر میکند که در وین برای اولین بار به یک یهودستیز تبدیل شد، ولی راینهولد هانیسش که در وین برای فروش نقاشی به او کمک میکرد با ذکر این موضوع که در آن زمان هیتلر مشتریان یهودی نیز داشت، این گفته را رد میکند. در حال حاضر مورخان اتفاق نظر دارند که یهودستیزی مرگبار او پس از شکست آلمان در جنگ جهانی اول پرورش یافت.
در زمان آغاز جنگ جهانی اول، هیتلر بهعنوان داوطلب به نیروی زمینی پادشاهی بایرن پیوست و در نبردهای مختلفی در جبههی غربی حضور داشت و با سربازان فرانسوی و بلژیکی میجنگید. از او بخاطر شجاعتش تقدیر شد و نشان درجه ۲ صلیب آهنی را به وی اهدا شد.
پس از پایان جنگ جهانی اول، در سال ۱۹۱۹ آدولف هیتلر به حزب کارگران آلمان پیوست و در سال ۱۹۲۱ به عنوان رهبر این حزب انتخاب شد و دو سال بعد در ۱۹۲۳ تلاش کرد تا با کودتا در مونیخ قدرت را به دست بگیرد، اما ناموفق بود و به زندان افتاد.
آلمان به رهبری هیتلر در سال ۱۹۳۹ به لهستان حمله کرد که باعث شروع جنگ جهانی دوم شد.
چهرهی بیرونی که هیتلر از خود ارائه میکرد، یک مرد تنها بدون زندگی شخصی بود که خود را کاملاً وقف ملت و ماموریتهای سیاسی کرده. او همسرش، اوا براون، را برای اولین بار در ۱۹۲۹ ملاقات کرد و در ۲۹ آوریل ۱۹۴۵ با او ازدواج کرد؛ یک روز قبل از اینکه هردوی آنها خودکشی کنند.
کتاب نبرد من اثر آدولف هیتلر، تا کنون به زبانهای بسیاری از جمله انگلیسی، عربی، روسی، ترکی و... ترجمه شده و در کشورهای مختلفی به چاپ رسیده است. همچنین بسیاری به نقد و بررسی آن پرداختهاند. در ایران نیز مترجمین مختلفی از جمله فرشته اکبرپور، عنایتالله شکیباپور این کتاب را به فارسی برگرداندهاند. گفته میشود که داوود منشیزاده برای اولینبار این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است. شما میتوانید بهترین ترجمه کتاب نبرد من، ترجمه فرشته اکبرپور که انتشارات نگاه آن را در ۶۶۳ صفحه منتشر کرده است از طریق اپلیکیشن و وبسایت فیدیبو تهیه کنید.
مطالعهی تاریخ و سرگذشت افراد تأثیرگذار و رهبران حکومتهای گذشته همیشه به افزایش بینش و آگاهی ما نسبت به اتفاقات جهان کمک میکند. اکنون که بیش از 70 سال از مرگ هیتلر، نویسندهی کتاب نبرد من میگذرد، باید این کتاب را برای اطلاع از جریان سیاسی، فرهنگی و فکری آن روزها خوانده شود. نه هیتلر و نه تفکراتش در دنیای امروز جایگاهی ندارند، زیرا آنها محصول دورهی خود بودند. از این رو، مطالعهی این کتاب به علاقهمندان تاریخ و کسانی که میخواهند با تفکرات مردی که بزرگترین جنگ قرن بیستم را آغاز کرد بیشتر آشنا شوند پیشنهاد میشود.
برای دانلود کتاب نبرد من به راحتی میتوانید از اپلیکیشن فیدیبو استفاده کنید.
در این دوره بود که آرمانهایی خاص خود در سر پروراندم. بسیاری از اوقات در راه طولانی از منزل به مدرسه در هوای آزاد جستوخیز میکردم و با پسربچههای خشن و تندخو معاشرت میکردم و همین امر مادرم را نگران میکرد. همهی این امور مرا کاملاً برخلاف خانهنشینی برمیانگیخت. به ندرت می توانستم به اين پرسش جواب دهم که چه شغلی باید در زندگی انتخاب کنم، ولی چیزی که بود اینکه به هیچوجه نمیخواستم شغل پدرم را اختیار کنم. به گمانم استعداد فطری برای سخن گفتن در همین ایام در من بالید و در جریان بحثها و گفتوگوهای کمابیش پرشور و حرارتی که با رفقایم داشتم شکل گرفت. من سرحلقهی جمع جوانانی بودم که در مدرسه خیلی خوب و آسان درس میآموخت ولی اداره کردن او نسبتا دشوار بود. در وقت آزادم در گروه همآوازان کلیسای لامباخ آواز میخواندم و از این رو گاه پیش میآمد که در موقعیت دلنشینی قرار بگیریم که بارها از لحاظ عاطفی تحت تأثیر شکوه و حشمت مناسک مذهبی قرار بگیرم. چه چیز
میتوانست بیش از یک راهب به منزلهی مظهر بالاترین آرمان ارجمند بشری در نظرم طبیعی جلوه کند. همان آرزویی که در دوران پسربچگی پدرم در او قوت گرفته بود؟ دستکم تا مدتی چنین نظری داشتم. اما بحثهای کودکانهی من با پدرم باعث نشد که به استعداد سخنورانهی پسرش که برای کشیش شدن ضروری بود، احترام بگذارد و این شد که طبعاً نمیتوانست انديشههای کودکانهای را که در آن زمان در سر میپروردم، درک کند. این تناقض در شخصیت من سبب میشد پدرم تا حدودی نگران حال و روز من باشد. در واقع، این آرزوی گذرا درپی چنین رسالتی جای خود را به امیدهایی داد که با طبع من سازگاری بهتری داشت. هنگامی که در کتابهای پدرم به جستوجو میپرداختم به کتابهایی برخوردم که به مسایل نظامی مربوط بود. یکی از این کتابها تاریخ مردم پسند «جنگ فرانسه و آلمان در ۱۸۷۱-۱۸۷۵» بود که در همان سالها در دو جلد مصور به چاپ رسیده بود. این کتابها به سرگرمیهای خواندنی محبوب من بدل شده بودند. در مدتی کوتاه کشمکشی بزرگ و قهرمانانه در ذهنم آغاز شد و از آن هنگام به هرچیزی که با جنگ و امور نظامی مربوط بود، بیش از بیش مشتاق و علاقهمند شدم...
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 5.۴۶ مگابایت |
تعداد صفحات | 663 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۲:۰۶:۰۰ |
نویسنده | آدولف هیتلر |
مترجم | فرشته اکبرپور |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۲ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
دوستان مترجم بد نیست و یا بد ترجمه نشده. دلیل اینکه این کتاب ویراست نشده این هستش که خود هیتلر اجازه دخل و تصرف و حتی حروف چینی رو نداده و خواسته تماما هرچی رو که هرطوری بیان کرده در کتاب درج بشه. برای همین مترجم هم به پاس احترام، ویراست انجام نداده و هرچی بوده رو به شکلی که تو کتاب درج شده، ترجمه کرده...
سه بار این کتاب رو خونده ام ولی در هیچ مرتبه خود کتاب انقدر برام تکان دهنده نبوده که نظرات خوانندگانش و افرادی که بعضا حتی در حد همین کتاب هم شناختی از هیتلر ندارند ولی با افتخار در ستایش هیتلر مدیحه سرایی می کنند. هر وقت ن ظرات مرتبط با این کتاب رو می خونم باورم میشه فاشیسم از آنچه در آیینه می بینیم به ما نزدیک تر است ... و عجیب اینکه بیشتر مردم آلمان از خط مشی او ابراز انزجار می کنند، چرا که آنها هزینه های خرد کننده ی رویاهای هولناک یک بیمار خود خداپندار را پرداخت کرده اند، ناموس شان به تاراج رفته و هویتشان بعد دو جنگ جهانی برای ابد خدشه دار شده است، نه سایرینی که قصه تلخ نابودی ملتها را در خون و چرک و لجن همچون حماسه ای افسانه ای تنها شنیده اند
به نظر من نوشته های مردمان بزرگی همچو ادولف هیتلر حتی با ترجمه ی غیر عالی هم ارزش خوندن داره.
هیتلر عقاید فوف العاده مثبتی برای کشورش و جهان داشته.یک نابغه سیاسی نظامی بوده که تخریب فرهنگ و اصالت کشورشو تحمل نکرده.ال بته قسمتی از عقایدش مثل برتری نژادی عقاید بدی بوده.دوستانی که میگن هیتلر جنگو شروع کرده و باعث مرگ میلیون ها نفر شده بدونن که متفقین از اول با هیتلر و مکتب نازیسم و قدرت گیری آلمان مخالف بودن.هیتلر حتی ۳ بار از طریق نماینده ش تو سازمان ملل پیشنهاد صلح و مذاکره میده اما بقیه قبول نمیکنن.پس جنگ تقصیر افراد شیطان صفتی مثل چرچیل بوده نه هیتلر.ماجرای هولوکاست هم یه دروغ بزرگ تاریخیه که براش سند سازی شده.تمامی مطالبی که گفتم تو کتاب های موثق تاریخی اومده. التماس مطالعه و تفکر بیشتر و کامنت کمتر
به نظر من هر ملتی که میخواد مسیر پیشرفت و تعالی رو طی کنه باید مکتب های فاشیسم و نازیسم رو سر لوحه ی کاریش قراربده و هیتلر نیز این مسعله رو به خوبی درک کرده و به اون عمل کرده
کسایی که نسبت به هیتلر ذهنیت بدی دارند و واژه هایی مثل خونخوار در وصفش به کار میبرند باید به عقل خودشون شک کنند.ایا شما میدونید برای تاسیس امریکا چند ده میلیون سرخپوست قتل عام شدند؟؟؟ ایا میدونید انگلیس تو جنگ جهانی اول باعث قحطی تو کشور خودمون شد که ۹ میلیون نفر بر اثر گرسنگی مردن؟(صد ها مورد دیگه) ایا انگلیس روسیه آمریکا پدر دنیا رو در نیاوردن؟انگلیس هزار ساله داره دنیا رو غارت میکنه امریکا همین الانشم پدر دنیا رو درآورده روسیه که نگم (حداقل تاریخ کشور خودمون رو بخونید. هیتلر با خود شیاطین انسی وارد جنگ شد واقعا حیف شد که نتونست پیروز بشه دنیا بدون انگلیس روسیه و امریکا جای خیلی بهتری برای زندگی میبود
به نظر من عرصه کتابخوانی رو نباید با مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و از این قبیل مسائل ترکیب کرد.ما کتاب میخونیم برای فهمیدن طرز تفکر افرادی که تغییرات بزرگی تو دنیا دادن خواه مثبت یا منفی، برای دنبال کردن راه درستی که افراد بزرگی باز کردن.منظور من فقط نویسنده این کتاب نیست از جنبه کلی دارم نظرمو میگم. شما میتونین هرکتابی رو بخونین خواه نویسندش دیکتاتور باشه مثل هیتلر یا جمهوری خواه و صلح طلب باشه مثل گاندی. این شمایی که تصمیم میگیری مثل اون ها فکر بکنی یا نه. پس نخوندن یه کتاب به دلیل مسائل سیاسی و... هیچ دلیلی جز عدم کنترل بر افکارتون و ضعف اطلاعاتتون نداره.
اینهمه مغرضانه نظر میدین هیتلر جانی بوده و خونخوار باید در نظر بگیرید ازین آدم ها تو همون دوره خود هیتلر کم نبود کسی مثل استالین خیلی بیشتر از هیتلر قتل عام کرد اندیشه های هیتلر از ابتدا برای دنیا خطر آفرین نبود و فقط در راستای استقلال آلمان بود ظلم و فشاری که توسط بریتانیا و آمریکا بین دو جنگ جهانی به آلمان اعمال شد اصلا قابل توصیف نیست هدف هیتلر از همون ابتدا قتل عام یهودی و طبقه بندی نژادی نبود ولی خب جنونی که از قدرت گرفت( و خیانت هایی که بهش شد ) به یکباره تغییرش داد و افراطی عمل کرد بعد توی جنگ حلوا پخش نمیکنن که کشت و کشتار رخ میده هرچند هیتلر انسان کثیفی برای بشریت بود ولی یک هزارم ظلمی که انگلیسی ها و شوروی در حق مردم دنیا کردن انجام نداد. کل حرفم اینه که همه بد بختی و فلک زدگی جنگ جهانی دوم زیر سر هیتلر نبود هرچند هیتلر قابل ستایش نیست ولی در این حد که تو تاریخ ازش بد یاد شده بد نبود. اینو در نظر بگیرید که این تاریخی که خوندین از روش دارید نظر میدین نوشته انگلیس و آمریکا و یهودی هاس . اینکه جریانی مثل هولوکاست بوده یا ن واقعا پوشیده است ، چرا ؟ چون تاریخ رو فاتحان می نویسند . و یقینا بدونید اونطور که براشون بچربه نوشتن نه واقعیت ها رو . یا حق .
«با استفاده زیاد و مکرر از پروپاگند ، میتوان مردم را متقاعد کرد که بهشت جهنم است و سخت ترین شرایط همانند زندگی در بهشت است» (پیشوا) شاید همین تبلیغات ها باعث شده که مردم چهره ی واقعی پیشوا را نشناخته و او را دیکتاتور می نامند... امیدوارم روزی فرا برسد که دست این کلیمیان رو شود. همان یهود هایی که به فلسطین هجوم آوردند و همه جا خانه دارند ولی هیچ جا دیده نمی شوند؛ همان هایی که برای دستیابی به هدفشان دست به هر کاری میزنند و دین تنها آلت دستشان است؛ همان هایی که پیشوا را سرکوب کردند و سپس با ساخت دروغ هایشان آن را نابود ساختند؛ همان هایی که امروز در قدس لانه کرده اند ، فردا در لندن ، پس فردا در پاریس و سپس در ایران؛ همان هایی که حتی در قرآن به کینه شان اشاره شده؛ همان هایی که کمترین مجازاتشان مرگ است... در هر صورت کسی این ها را نمیداند و نمیخواهد که بداند... اما روزی فرا میرسد ، که یکی از ما خواهیم رفت؛ و آن مردمان آریایی نخواهند بود... درود بر پیشوا !...
اونایی که میگن هیتلر ادم بزرگی بود، واقعا ادم های خطرناکی ان.محض اطلاع از نظر هیتلر فقط چشم ابی ها و مو بلوند ها اریایی بودن