بولیمیا نوعی پرخوری عصبی است. در این بیماری فرد ابتدا مقدار زیادی غذا میخورد و سپس با ایجاد استفراغ عمدی یا مصرف ملین یا مدر میکوشد از افزایش وزن خود جلوگیری کند. شیوع این بیماری در زنان جوان بیشتر است. پرخوری عصبی که به آن پرخوری نیز میگویند، نوعی اختلال در خوردن است که با پرخوری و به دنبال آن پاکسازی مشخص میشود.[۱] پرخوری به خوردن مقدار زیادی غذا در مدت زمان کوتاه گفته میشود.[۱] پاکسازی به تلاش برای از بین بردن غذای مصرفی اشاره دارد.[۱] این کار ممکن است با استفراغ یا مصرف ملین انجام شود.[۱] سایر تلاشها برای کاهش وزن ممکن است شامل استفاده از داروهای ادرار آور، محرکها، روزه آب یا ورزش بیش از حد باشد.[۱][۲] وزن بیشتر افراد مبتلا به پرخوری عصبی در محدوده طبیعی است.[۳] واداشتن به استفراغ ممکن است منجر به ضخیم شدن پوست در انگشتان و شکسته شدن دندان شود.[۱] پرخوری عصبی غالباً با سایر اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و مشکلات مربوط به مواد مخدر یا الکل همراه است.[۱] همچنین خطر خودکشی و خودزنی در این افراد بیشتر است.[۴] پرخوری عصبی بیشتر در بین کسانی که خویشاوند نزدیک با این بیماری دارند شایع است.[۱] درصدی از خطر که به علت ژنتیک تخمین زده میشود بین ۳۰ تا ۸۰ درصد است.[۲] از دیگر عوامل خطر این بیماری میتوان به استرس روانی، فشار فرهنگی برای دستیابی به نوع بدنی خاص، عزت نفس ضعیف و چاقی اشاره کرد.[۱][۲] زندگی در فرهنگی که باعث رژیم گرفتن میشود و داشتن والدینی که نگران وزن هستند نیز از خطرات آن است.[۲] تشخیص براساس سابقه پزشکی فرد است.[۵] با این حال، تشخیص گذاری دشوار است، زیرا افراد معمولاً در مورد عادتهای پرخوری و پاکسازی پنهانی عمل میکنند.[۲] بعلاوه، تشخیص بی اشتهایی عصبی نسبت به پرخوری عصبی برتری دارد.[۲] سایر اختلالات مشابه شامل اختلال پرخوری، سندرم کلاین-لوین و اختلال شخصیت مرزی است.[۵] درمان شناختی رفتاری، درمان اصلی بیماری پرخوری است.[۱][۶] داروهای ضد افسردگی مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) یا کلاسهای ضد افسردگی سه حلقه ای ممکن است یک مزیت نسبی داشته باشد.[۲][۷] در حالی که نتایج درمانی افراد مبتلا به پرخوری عصبی بهطور معمول بهتر از افراد مبتلا به بی اشتهایی است، خطر مرگ در بین افراد مبتلا به پرخوری عصبی بیشتر از جمعیت عمومی است.[۴] در ۱۰ سال پس از دریافت درمان، حدود ۵۰٪ از افراد کاملاً بهبود مییابند.[۲] بولیمیا در زنان حدود ۹ برابر بیشتر از مردان اتفاق میافتد.[۵] در میان زنان، بالاترین میزان در بزرگسالان جوان است.[۵] بولیمیا توسط جرالد راسل روانپزشک انگلیسی در سال ۱۹۷۹ نامگذاری و توصیف شد[۸][۹]علائم و نشانهها[ویرایش]پرخوری عصبی معمولاً شامل غذا خوردن سریع و خارج از کنترل است که ممکن است توسط فرد دیگر یا با ایجاد درد معده در اثر افزایش بیش از حدحجم معده، و به دنبال آن ایجاد استفراغ توسط خود یا سایر اشکال تصفیه، متوقف شود. این چرخه ممکن است چندین بار در هفته یا در موارد جدی تر، چندین بار در روز تکرار شود[۱۰] و مستقیماً باعث شود:جستارهای وابسته[ویرایش]پرخوری عصبی معمولاً شامل غذا خوردن سریع و خارج از کنترل است که ممکن است توسط فرد دیگر یا با ایجاد درد معده در اثر افزایش بیش از حدحجم معده، و به دنبال آن ایجاد استفراغ توسط خود یا سایر اشکال تصفیه، متوقف شود. این چرخه ممکن است چندین بار در هفته یا در موارد جدی تر، چندین بار در روز تکرار شود[۱۱] و مستقیماً باعث شود: رفلاکس مزمن معده بعد از غذا خوردن، ثانویه به استفراغ کمآبی و هیپوکالمی به دلیل از دست دادن پتاسیم کلیه در حضور آلکالوز و استفراغ مکرر عدم تعادل الکترولیتها، که میتواند منجر به ریتم غیرطبیعی قلب، ایست قلبی و حتی مرگ شود ازوفاژیت، یا التهاب مری پارگی مالوری-ویس سندرم بورهاو، پارگی دیواره مری به دلیل استفراغ آسیب به دهان، که در آن قرار دادن مکرر انگشتان یا اشیا دیگر باعث پارگی مخاط دهان یا گلو میشود. علامت راسل: پینه در مچ و پشت دست به دلیل ضربه مکرر به دندانهای ثنا پیرولیز یا فرسایش شدید مینای دندان غدد بزاقی متورم (به عنوان مثال، در گردن، زیر خط فک) گاستروپارزی یا تأخیر در تخلیه معده یبوست یا اسهال تاکی کاردی یا تپش قلب افت فشار خون زخم معده ناباروری نوسانات ثابت وزن معمول است ممکن است افزایش سطح قند خون، کلسترول و آمیلاز وجود داشته باشد ممکن است بعد از استفراغ کاهش قند خون رخ دهد اینها برخی از علائمی است که نشان میدهد کسی دچار پرخوری عصبی است:[۱۲]تثبیت تعداد کالری مصرف شدهتثبیت و آگاهی شدید از وزن فردعزت نفس پایین و / یا آسیب رساندن به خودتمایل به خودکشیچرخه قاعدگی نامنظم در زنانمراجعه منظم به دستشویی، به خصوص کمی بعد از غذا خوردنافسردگی، اختلالات اضطرابی و اختلالات خوابوقایع مکرر مصرف مقدار غیرطبیعی زیاد غذا[۱۳]استفاده از ملین، داروهای ادرار آور و قرصهای رژیم غذاییورزش اجباری یا بیش از حدپوست، مو، ناخن و لبهای ناسالم / خشکخستگی یا فرسودگیمانند بسیاری از بیماریهای روانپزشکی، ممکن است هذیان رخ دهد، همراه با سایر علائم و نشانهها، فرد را دچار یک باور غلط میکند که بهطور معمول توسط دیگران پذیرفته نیست.[۱۴] افراد مبتلا به پرخوری عصبی نیز ممکن است تا حدی ورزش کنند که آنها را از سایر فعالیتها بازدارد.[۱۴]اختلالات مرتبط[ویرایش]افراد مبتلا به پرخوری عصبی بیشتر از افراد فاقد پرخوری عصبی دچار اختلال عاطفی مانند افسردگی یا اختلال اضطراب عمومی هستند. یک مطالعه نشان داد که ۷۰٪ افراد در برخی از دورههای زندگی خود دچار افسردگی بودهاند (در مقایسه با زنان بالغ در جمعیت عمومی ۲۶٪)، در کل اختلالات عاطفی به ۸۸٪ رسیدهاست.[۱۵] مطالعه دیگری توسط بیمارستان رویال کودکان در ملبورن بر روی گروهی از ۲۰۰۰ نوجوان بهطور مشابه نشان داد که افرادی که حداقل دو معیار DSM-IV را برای پرخوری عصبی یا بی اشتهایی عصبی دارند، شش برابر افزایش خطر اضطراب و دو برابر خطر وابستگی به مواد دارند.[۱۶] برخی از افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی از طریق پاکسازی (از طریق ایجاد استفراغ یا مصرف ملین) به عنوان راهی برای حذف سریع مواد غذایی در سیستم خود، دورههایی از تمایلات پرخوری را از خود نشان میدهند.[۱۷] ممکن است خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ افزایش یابد.[۱۸] پرخوری همچنین به دلیل اسیدی که از طریق استفراغ مکرر ایجاد میشود باعث فرسایش دندانها، عمدتاً در سطح خلفی دندان میشود، تأثیرات منفی دارد.علل[ویرایش]بیولوژیکی[ویرایش]همانند بی اشتهایی عصبی، شواهدی از استعدادهای ژنتیکی در بروز این اختلال خوردن وجود دارد.[۱۹] نشان داده شدهاست که سطح غیرطبیعی بسیاری از هورمونها، به ویژه سروتونین، مسئول برخی از رفتارهای نامنظم غذا خوردن است. فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز (BDNF) به عنوان مکانیسم احتمالی مورد تحقیق است.[۲۰][۲۱] شواهدی وجود دارد که هورمونهای جنسی ممکن است بر اشتها و غذا خوردن در زنان و شروع پرخوری عصبی تأثیر بگذارد. مطالعات نشان دادهاست که زنان مبتلا به هیپرآندروژنیسم و سندرم تخمدان پلی کیستیک، بی نظمی در اشتها دارند. این بی نظمی اشتها در زنان مبتلا به پرخوری عصبی نیز دیده میشود. علاوه بر این، مطالعات حذفی ژن بر روی موشها نشان دادهاست که موشهایی که ژن رمز کننده گیرندههای استروژن دارند، به دلیل اختلال در عملکرد تخمدان و تنظیم نامناسب گیرندههای آندروژن، باروری کاهش یافتهاست. در انسان، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد ارتباطی بین چندشکلی بودن ERβ (گیرنده استروژن β) و پرخوری وجود دارد، که نشان میدهد بین هورمونهای جنسی و پرخوری عصبی رابطه وجود دارد.[۲۲] رژیم غذایی، یک رفتار متداول در پرخوری، با سطح پایینتر تریپتوفان پلاسما همراه است.[۲۳] کاهش سطح تریپتوفان در مغز، و در نتیجه سنتز سروتونین، مانند تخلیه حاد تریپتوفان، باعث افزایش تمایلات پرخوری در افراد در همان لحظات و در طی چند ساعت بعد میشود.[۲۴][۲۵]اجتماعی[ویرایش]تصاویر رسانه ای از شکل بدن «ایده آل» بهطور گستردهای عامل مؤثر در پرخوری قلمداد میشود.[۱۴] در مطالعه ای که توسط Weltzin , Hsu , Pollicle و Kaye در سال ۱۹۹۱ انجام شد، بیان شد که ۱۹٪ از پرخورها از رژیم غذایی کم استفاده میکنند، ۳۷٪ از پرخورها بهطور متوسط یا مقدار طبیعی غذا میخورند و ۴۴٪ از افراد پرخوریپرخوری میکنند.[۲۶] در یک نظرسنجی از دختران دبیرستانی ۱۵ تا ۱۸ ساله در نادروگا، فیجی، میزان پاکسازی توسط فرد گزارش شده از ۰٪ در سال ۱۹۹۵ (چند هفته پس از معرفی تلویزیون در استان) به ۱۱٫۳٪ در ۱۹۹۸. رسیده بود[۲۷] بعلاوه، میزان خودکشی در افراد مبتلا به پرخوری عصبی ۷٫۵ برابر بیشتر از جمعیت عمومی است.[۲۸] مقادیر قابل توجهی از مقالات ارتباطی را بین سوءاستفاده جنسی و ایجاد پرخوری عصبی شناسایی کردهاست. میزان حادثه گزارش شده از تماس جنسی ناخواسته در بین مبتلایان به پرخوری عصبی بیشتر از بی اشتهایی عصبی است.[۲۹] هنگام کاوش در علتشناسی پرخوری عصبی از طریق یک دیدگاه فرهنگی اجتماعی، «درونی سازی هیکل لاغر ایده ال» بهطور قابل توجهی مسئول است. درونی سازی هیکل لاغر ایده ال، میزان انطباق افراد با ایدهآلهای جذابیت اجتماعی است. مطالعات نشان دادهاست که علائم پرخاشگری زنان جوانی که مجلات مد را میخوانند بیشتر از زنانی است که این کار را نمیکنند. این بیشتر تأثیر رسانه بر احتمال ابتلا به این اختلال را نشان میدهد.[۳۰] افراد ابتدا آرمانها را میپذیرند و «خریداری میکنند» و سپس سعی میکنند خود را متحول کنند تا آرمانهای جذابیت اجتماعی را منعکس کنند. جی کوین تامپسون و اریک استیس ادعا میکنند که خانواده، همسالان و به وضوح رسانهها ایدهآل لاغر را تقویت میکنند، که ممکن است منجر به پذیرش و «خرید ایده آل لاغر» توسط یک فرد شود. به نوبه خود، تامپسون و استیس ادعا میکنند که اگر ایدهآل لاغر پذیرفته شود، فرد میتواند از نظر فرم یا اندازه بدن احساس ناخوشایندی کند، زیرا ممکن است لزوماً نشان دهنده ایدهآل لاغر جامعه نباشد؛ بنابراین، افرادی که از بدن خود احساس ناخوشایندی میکنند ممکن است از نارضایتی بدن رنج ببرند و یک انگیزه خاص برای لاغری ایجاد کنند. در نتیجه، تصور میشود که نارضایتی بدن همراه با انگیزه لاغری باعث ایجاد رژیم غذایی و اثرات منفی میشود که در نهایت میتواند منجر به علائم پرخوری مانند پاکسازی یا پرخوری شود. پرخوری منجر به انزجار از خود میشود که باعث پاکسازی برای جلوگیری از افزایش وزن میشود.[۳۱]تشخیص[ویرایش]شروع پرخوری عصبی غالباً در دوران بلوغ، بین ۱۳ تا ۲۰ سالگی است و بسیاری از موارد قبلاً از چاقی رنج بردهاند، بسیاری از مبتلایان در بزرگسالی عود کرده و به پرخوری اپیزودیک و پاکسازی میرسند حتی پس از درمان موفقیتآمیز و بهبودی اولیه.[۳۲] شیوع مادام العمر ۰٫۵ و ۰٫۹ درصدی برای مبتلایان به بزرگسالان و نوجوانان، در میان جمعیت ایالات متحده آمریکا تخمین زده شدهاست.[۳۳] پرخوری عصبی ممکن است تا ۱٪ زنان جوان را تحت تأثیر قرار دهد و پس از ۱۰ سال تشخیص، نیمی بهطور کامل بهبود مییابد، یک سوم تا حدی بهبود مییابد و ۱۰–۲۰٪ هنوز علائمی دارند.[۲] نوجوانان مبتلا به پرخوری عصبی در مقایسه با همسالان خود احتمالاً دچار کمال گرایی و موضوعات مرتبط با اجبار در خوردن غذا هستند. این بدان معناست که انتظارات زیاد و اهداف غیرواقعی که این افراد برای خود تعیین میکنند بیشتر درونی است در مقایسه با دیدگاهها یا انتظارات اجتماعی.[۳۴]معیارهای تشخیصی[ویرایش]در مقایسه با بیاشتهایی عصبی، تشخیص پرخوری عصبی ممکن است دشوار ترباشد، زیرا وزن در پرخوری متوسط یا کمی بالاتر از حد متوسط است. بسیاری از پرخورهای نیز ممکن است بدون رعایت کامل معیارهای تشخیصی پرخوری عصبی، دچار الگوی غذایی و ورزشی شوند.[۳۵] اخیراً، در کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی تجدید نظر شده، که منجر به سست شدن معیارهای تشخیص پرخوری عصبی و بی اشتهایی عصبی میشود.[۳۶] معیارهای تشخیصی مورد استفاده توسط DSM-5 شامل دورههای تکراری پرخوری (یک حمله پرخوری است که در طی آن فرد احساس میکند خوردن از کنترل مصرف خارج است) که با اقدامات بیش از حد یا نامناسب برای جلوگیری از افزایش وزن جبران میشود.[۳۷] همچنین برای تشخیص لازم است که دورههای رفتارهای جبرانی و پرخوری حداقل یک بار در هفته و برای مدت زمان ثابت ۳ ماه اتفاق بیفتد.[۳۸] این تشخیص تنها در مواردی انجام میشود که رفتار بخشی از مجموعه علائم بی اشتهایی عصبی نباشد و هنگامی که این رفتار بیانگر تأکید بیش از حد بر توده بدنی یا شکل ظاهری باشد. غالباً پاکسازی یکی از ویژگیهای معمول موارد شدیدتر پرخوری عصبی است.[۳۹]درمان[ویرایش]دو نوع درمان اصلی برای مبتلایان به پرخوری عصبی وجود دارد. درمانهای دارویی و روانشناختی.[۴۰]رواندرمانی[ویرایش]چندین روش درمانی روانی-اجتماعی برای پرخوری وجود دارد.[۴۱]درمان شناختی رفتاری (CBT)، که شامل آموزش به فرد برای به چالش کشیدن افکار خودکار و انجام آزمایشهای رفتاری (به عنوان مثال، در جلسه خوردن "غذاهای ممنوع") دارای مقدار کمی شواهد است که از استفاده از آن حمایت میکند.[۴۲] با استفاده از CBT، افراد مقدار غذایی که میخورند و دورههای استفراغ با هدف شناسایی و جلوگیری از نوسانات عاطفی که بهطور منظم باعث بروز دورههای پرخوری میشوند، را ثبت میکنند.[۴۳] بارکر (۲۰۰۳) اظهار داشت که تحقیقات نشان دادهاست که ۴۰ تا ۶۰٪ افرادی که از رفتار درمانی شناختی استفاده میکنند عاری از علائم هستند. وی اظهار داشت: برای اینکه درمان بتواند مؤثر واقع شود، همه طرفین باید با هم کار کنند تا استراتژیهای مقابله را مورد بحث، ضبط و توسعه قرار دهند. بارکر (۲۰۰۳) ادعا میکند با آگاهی مردم از عملکرد خود، به فکر گزینههای دیگری خواهند بود.[۴۴][۴۵] افرادی که تحت CBT قرار میگیرند و تغییرات رفتاری اولیه را نشان میدهند، در طولانی مدت به بهترین نتایج درمانی دست مییابند.[۴۶] محققان همچنین نتایج مثبتی را برای روان درمانی بین فردی و رفتار درمانی دیالکتیکی گزارش کردهاند.[۴۷][۴۸] اگرچه CBT مقرون به صرفه تر است و افراد مبتلا به BN در مراقبت از خود هدایت میشوند، درمان مبتنی بر خانواده (FBT) برای نوجوانان جوان که نیاز به حمایت و راهنمایی بیشتر خانواده خود دارند، مفیدتر خواهد بود.[۴۹] نوجوانان در مرحله ای هستند که مغز آنها کاملاً قابل انعطاف است و به تدریج رشد میکند.[۵۰] بنابراین، نوجوانان جوان مبتلا به BN کمتر متوجه عواقب مخرب بیماری پرخونی میشوند و انگیزه کمتری برای تغییر دارند،[۵۱] به همین دلیل FBT برای مداخله خانوادهها و حمایت از نوجوانان مفید خواهد بود.[۵۲] کار با بیماران BN و خانوادههای آنها در FBT میتواند خانوادهها را با درگیر کردن آنها در انتخاب غذا و رفتارهای نوجوانان ، کنترل بیشتر اوضاع در ابتدای کار و به تدریج اجازه دهد نوجوان وقتی که عادات غذایی سالم تری را یاد بگیرند، استقلال بیشتری پیدا کند.[۵۲]درمان دارویی[ویرایش]داروهای ضد افسردگی در کلاس مهارکنندههای جذب مجدد سروتونین (SSRI) ممکن است یک مزیت نسبی داشته باشند.[۷] فلوکستین توسط FDA برای درمان پرخوری تأیید شده، سایر داروهای ضد افسردگی مانند سرترالین نیز ممکن است در برابر پرخوری مؤثر باشد. توپیرامات نیز ممکن است مفید باشد اما عوارض جانبی بیشتری دارد.[۷] در مقایسه با دارونما، استفاده از یک ضد افسردگی منفرد مؤثر نشان داده شدهاست.[۵۳] ترکیب دارو با مشاوره میتواند نتایج را در برخی شرایط بهبود بخشد.[۵۴] برخی از نتایج مثبت درمان میتواند شامل: پرهیز از پرخوری، کاهش رفتارهای وسواسی برای کاهش وزن و مشغله در شکل بدن، علائم روانپزشکی کمتر، تمایل به مقابله با اثرات پرخوری، و همچنین بهبود عملکرد اجتماعی و کاهش نرخ عود[۲]بیاشتهایی عصبیاشتهااختلال بینج ایتینگ یا پرخوری در مدت کوتاه (به انگلیسی: Binge eating) یک اختلال خوردن است که فرد مبتلا به این اختلال، مقادیر انبوهی از غذا را در یک مدت کوتاه میخورد. تفاوت «بینج ایتینگ» با «پرخوری» (Overeating) در این است که فرد مبتلا به بینج ایتینگ در مدت «زمان کوتاه» مقادیر زیاد غذا میخورد اما فرد پرخور، فقط غذای زیادی نسبت به دیگران میخورد.افراد مبتلا به اختلال بینج ایتینگ به طور «مکرر» به پرخوری میپردازند و در عرض مدتی کوتاه مقادیر انبوهی از غذا و بیشتر از حد معمول میخورند. برخلاف پرخوری عصبی (bulimia nervosa) بیماران مبتلا به اختلال بینج ایتینگ بعد از هر دورهٔ بینج ایتینگ به هیچگونه رفتارهای تصفیه یا جبرانسازی (مثلا استفاده از داروهای مسهل) نمیپردازند. دورههای بینج معمولا در خفا و پنهانی روی میدهند و غذاهای مصرفی در هر دوره بینج ایتینگ معمولا حاوی مقادیر زیادی کالری هستند. در طول بیننچ ایتینگ فرد احساس میکند که قادر به کنترل کردن رفتار خود نیست.نرخ شیوع[ویرایش]اختلال بینج ایتینگ رایخجترین اختلال در اختلالات خورد و خوراک است. این اختلال در تقریبا ۲۵ درصد بیمارانی که برای چاقی به پزشک مراجعه میکنند و در ۵۰ تا ۷۵ درصد افرادِ به شدت چاق (شاخص توده بدنی بالای ۴۰) روی میدهد. این بیماری در زنان ۴ درصد و در مردان ۲ درصد احتمال پدیدار شدن دارد.سببشناسی[ویرایش]علت اختلال بینج ایتینگ ناشناخته است. سبکهای شخصیتی تکانشگر و برونگرا و همچنین افرادی که رژیم غذایی بسیار کم کالری میگیرند به این اختلال ربط داده میشوند. اختلال بینج ایتینگ ممکن است در دورههای پراسترس نیز روی دهد. بعضی افراد از بینج ایتینگ برای کاهش دادن اضطراب یا خلقهای افسرده استفاده میکنند.تشخیص و ویژگیهای بالینی[ویرایش]برای تشخیص این که یک فرد به بینج ایتینگ مبتلا است باید چهار خصوصیت اصلی زیر به مدت حداقل ۱ بار در هفته و حداقل سه ماه روی دهد:فرد سریعتر از حالت عادی غذا میخورد و آنقدر میخورد تا به طرز ناراحتکنندهای سیر میشود.حتی وقتی گرسنه نیست مقادیر انبوهی غذا میخورند.در تنهایی غذا میخورند زیرا از اینکه دیگران ببینند چقدر غذا میخورد خجالت میکشند.بعد از پرخوری سریع احساس گناه میکند یا از پرخوری خود به شدت ناراحت میشود و از خودش بدش میآید.تقریبا نیمی از افراد مبتلا به بینج ایتینگ چاق هستند. (بیامآی بالای ۴۰) شروع چاقی در افراد چاق مبتلا به اختلال بینج ایتینگ زودتر از شروع آن در افراد چاق بدون اختلال بینج اینیتگ است. همچنین احتمال اینکه افراد مبتلا به اختلال بینج ایتینگ سابقهٔ نوسانات وزنی به همراه دورههای فراوان افزایش و کاهش مکرر وزن (Weight Cycling) داشته باشند بیشتر است. به بیان دیگر، این افراد در دورههای مختلفی از زندگیشان بیشتر از ۱۰ کیلوگرم افزایش یا کاهش وزن داشتهاند. این اختلال همچنین ممکن است با منارک زودهنگام (آغاز قاعدگی برای اولین بار، زودتر از موقع)، گردن درد، شانه درد، یا درد قسمت پایین کمر، درد عضلانی مزمن و اختلالات متابولیک همراه باشد.تشخیص افتراقی[ویرایش]برای تشخیص افتراقی بینج ایتینگ، باید پرخوری عصبی، بیاشتهایی عصبی، چاقی، اختلال شخصیت مرزی، اختلالات دوقطبی و افسردگی در بیمار نیز بررسی شود. وجه تفاوت بینج ایتینگ و پرخوری عصبی در این است که مبتلایان به بینج ایتینگ رفتارهای جبرانی مکرر مثل استفراغ، استفاده از مسهل یا رژیمهای غذایی فشرده ندارند. همچنین وجه تفاوت بینج ایتینگ و بیاشتهایی عصبی، در این است که بیماران مبتلا به آن علاقهای شدید به لاغری ندارند و وزنشان نرمال یا چاق است.درمان[ویرایش]رواندرمانی[ویرایش]رفتاردرمانی شناختی، (CBT) بهترین رواندرمانی برای اختلال بینج ایتینگ است. تحقیقات نشان دادهاند که رفتاردرمانیِ شناختی باعث کاهش بینج ایتینگ و مشکلات مرتبط با آن (مثلا افسردگی) میشود. با این حال کاهش وزن با این روش درمان ثابت نشده است. توصیه میشود که رفتاردرمانیِ شناختی، همراه با دارو درمانی و ورزش انجام شود. رواندرمانی میانفردی (Interpersonal psychotherapy) نیز ممکن است در درمان این اختلال مفید واقع شود.همچنین شرکت در گروههای خودیاری که برنامههای دوازده قدم را ارائه میکنند همانند سازمانهای دبلیو دبلیو اینترنشنال میتواند مفید واقع شود. زیرا در این سازمانهای از رژیمهای غذایی که زود مد میشوند و زود از مد میافتند یا از راه حلهای سریع الثر ولی کاذب خبری نیست.دارودرمانی[ویرایش]چندین نوع از داروهای بازدارنده بازجذب سروتونین (SSRI) همانند دسیپرامین، ایمیپرامین، توپیرامات و سیبوترامین میتوانند برای کاهش این اختلال موثر واقع شوند.دکتر فرهنگ هلاکویی نائینی نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود را در بخش کامنتها با ما در میان بگذارید.ما را دنبال کنید:instagram.com/mosi.jabتوئیتر:@drmosiiکلابهاوس:@DrMosiپادکست «روانشناسیشخصیت» سابقشماره ارتباط با برنامه دکتر فرهنگ هلاکویی: ۳۱۰۴۴۱۰۵۵۵ دوشنبه تا جمعه: ۲۱:۳۰ تا ۲۳:۳۰ و ۰۳:۳۰ تا ۰۵:۳۰ فراموش نکنید که کد کشور آمریکا (۱+) را در ابتدای شماره قرار دهید.